نميدونم چرا اين طوري ميشه !؟
يه مطلبي رو مي نويسي ، به گفته دكتر شريعتي براي اينكه فراموش اش كني
(دكتر جايي گفته بود نوشتن براي فراموش كردن است نه به ياد داشتن ، يا چيزي در همين حدود ) ،
تازه ، مايه دردسر ميشه !؟
داشتم در مورد نوشته ام فكر ميكردم ، به ذهن ام رسيد از اين "تنها راه" ها زياد داريم ، اينكه :
"تنها راه" نجات اين رژيم از اضمحلال و سرنگوني نيز شركت مردم در انتخابات است .
زيرا هيچ گونه توجيه نظري و عملي براي تداوم سلطه فقيهان و اسلام سياسي بر كشور باقي نمانده ،
"تنها راه" نجات اين رژيم از اضمحلال و سرنگوني نيز شركت مردم در انتخابات است .
زيرا هيچ گونه توجيه نظري و عملي براي تداوم سلطه فقيهان و اسلام سياسي بر كشور باقي نمانده ،
و اين را اصلاح طلبان حكومتي مي دانند .
تنها توجيه اي كه براي تداوم اين ناكارآمدي و زيان در زيان باقي است اين عبارت است كه : "مردم دلشان مي خواهد"
و مردم حق دارند برخلاف منافع خودشان تصميم بگيرند .
بنابراين شركت مردم در انتخابات يا تظاهر و وانمود كردن به شركت مردم در انتخابات ،
تنها توجيه اي كه براي تداوم اين ناكارآمدي و زيان در زيان باقي است اين عبارت است كه : "مردم دلشان مي خواهد"
و مردم حق دارند برخلاف منافع خودشان تصميم بگيرند .
بنابراين شركت مردم در انتخابات يا تظاهر و وانمود كردن به شركت مردم در انتخابات ،
تنها راه نجات رژيم "حكومت محللان بر مردم تحت عنوان فقه و اسلام" است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر