۱۳۹۲ خرداد ۲۴, جمعه

عرفان هاي نوظهور يا رقباي نوظهور

انحصارگر حتي قواعد خودش  در تصرف سهم بازار را نيز ، به رسميت نمي شناسد .

در بازار بهره برداري از ميادين "باورهاي عامه" و "حيطه عمومي اعتباريات و وهميات" ، انحصارگري كه با تصرف قدرت انحصار خويش را بسط داده و رسميت بخشيده ، ابداعات و ابتكارات و اختراعات در اين سپهر را تحمل نميكند .

در شرايطي كه انحصارگر ارتباط با جهان و گستره موهوم ، خود هيچ گونه تلاشي در روشنايي افكندن به اين صحنه تاريك و مخوف ندارد ، هر گونه جستجو و نوآوري در اين زمينه را نيز سركوب مي كند .

علت اين را بايستي در اين واقعيت جستجو كرد كه قدرت براي زير سوال قرار نگرفتن در تاريكي هاي موهومات لانه كرده است ، و نه تخصص و نه حتي حرفه و صنف ، بلكه اين قدرت محض و متمايل به ناشناس و ناشناخته ماندن است كه پس از فرار و واگذاري تمام زواياي منشا حق و زواياي قابل رهگيري توسط مردم ، به درون لانه ناشناخته ها و موهومات خزيده است .

انحصارگر مسلط و غالب بازار بهره برداري از موهومات ، حتي تلاش ديگران در زمينه كاربردي كردن زمينه هاي خاصي از اين گستره را تحمل نمي كند ، چرا ؟

شايد به اين دليل باشد كه در صورت قانون مند شدن و عموميت يافتن اين كاربرد ، از ميزان دلهره انگيزي و ناشناخته ماندن آن كاسته خواهد شد و ناشناخته ماندن رمز باقي ماندن قدرت نامحدود و فاسد است .

تجاري شدن و عملياتي شدن فازهاي بهره برداري نشده اين معدن پربار و تقريبا لايزال ، نيز ، در عمومي شدن و شناخته شدن آن نقش خواهد داشت ، حال آن كه "طالبان قدرت بي حد و حصر" ، اين بهره برداري را به استناد تاريخ ، نژاد ، زبان ، و ... مختص و اختصصاص يافته به خود ميدانند و مي خواهند .

بنابراين تعجبي ندارد كه هيچ تحقيق يا ادعاي مشخصي عليرغم گذشت مدت زمان زيادي از تسلط كامل بر دستگاه هاي اجرايي و تحقيقاتي در زمينه بعضي ادعاهاي اكسپوز شده (افشا شده)  كه ديگر قابل پس گرفتن يا رفو كردن نيستند ،‌همانند ادعاي وجود "موجودات غير ارگانيك"  (شياطين من الجن و الانس) ، بعمل نيامده است و البته كه نخواهد آمد ! .

  انحصارگر قدرت ، طبيعتا هر گونه تلاشي براي فعليت و شكل اين جهاني يافتن ناشناخته ها و موهومات آن جهاني را در نطفه خفه خواهد كرد .

بطور مثال منجي هاي متعددي كه حكومت هاي مذهبي در سراسر جهان برساخته يا مصادره نموده اند ، هيچ گاه ، به صحنه واقعيت يافتن و ظهور نخواهند رسيد ، (  زيرا ، مشخص نيست آن انساني كه واقعا يا ظاهرا در اين كسوت ظاهر شود قدرت را به چه كسي خواهد سپرد ! ) ، بنابراين همواره دلهره و نگراني بيش از حد و زجرآوري انحصارگر قدرت را آزار مي دهد .

به خاطر مسائل تاریخی نمی توان گفت در چه مقطعی از برساخته شدن ادیان و مذاهب انحصار قدرت با آن درآویخته و از عمق یافتن تجربه نبوی (به قول دکتر سروش) یا به عبارت دیگر از کنکاش و تعمق بیشتر در مضامین آن جهانی و اصطلاحا جهان مجرد ، پیش گیری کرده است (به طور مثال داستان مشهور : {"الکیفیه مجهوله و السواله بدعه" در پاسخ به سوال در مورد کیفیت : "الرحمن علی العرش استوی"} ) .

قدر مسلم آن است که متولیان مذهبی مانع هرگونه تحقیق ، تعمیق و جستجو و مکاشفه در زمینه مورد انحصار خودشان می گردند ، زیرا همان طور که گفته شد فقط با ناشناخته ماندن منبع قدرت ، آن ها قادر به حفظ سلطه (دستکم معنوی و روانی) خویش بر مردمان خواهند بود .

در این زمینه دکتر شریعتی (در ... ؟ ) اشاره ای داشته است به غلبه اشرافیت قبیله ای قریش بر روابط اجتماعی جدیدی که دین ایجاد کرده بود ، و دعوای تاریخی شخصیت های حق بجانب را این گونه تحلیل نموده است .

شاید در نص متون دینی نیز بتوان شاهد یا نشانه ای در این رابطه یافت ( لِایلافِ قُرَیش  ... )  .

بنابراین برخلاف تصور بزرگ ترین مانع بر سر راه عمومی شدن جستجو و تحقیق و کاربردی شدن دین و مذهب ، نه ملحدان و بی دینان ، بلکه متولیان انحصارطلب و اقتدارگرای دینی می باشند .

نمی توان گفت این اقتدارگرایان بوده اند که به خاطر ویژگی در دسترس نبودن عالم غیب ، به آن تمسک کرده اند یا اینکه اساسا منشا قدرت برتر ، بتدریج با کشف سایر منشا های در دسترس و قابل مشاهده یا کشف ، ناگزیر و اجبارا در عالم غیب و ناشناخته ها پناه گرفته و یا شاید به زنجیر کشیده شده است .

دوستی میگفت : 

"دینی که ایرانیان در ایران (زرتشت) یا در روم (مسیحیت) بنا نهادند ، دچار انحصار قبیله ای نگردید ، لیکن دینی که بر اثر همان تمدن و طرز فکر و جهان بینی ( مردم ایران) در عربستان بنا گردید ، بنا به خاصیت بسته و محدود قبیله ای عربستان ، به فرجام بشدت انحصارگرایانه (حتی در زمینه تعداد خدایان و انبیا) دچار شده و راه تجربه نبوی (دکتر سروش) یا رسالت نیز این گونه بسته شد ، و تلاش های بعدی ایرانیان برای تجدید رابطه آسمانی (باور بهاییان به هر هزار سال یک پیامبر جدید ) هنوز به بار ننشسته است" .

بنظرم رسید که اتفاقا  بسته شدن راه انحصار رسالت در یک منطقه و قبیله را خود ایرانیان با تئوریزه کردن شیعه و امامت دوازده گانه ، جبران نموده اند ، بنابراین اگر تحلیل دوستم را بپذیرم ، بایستی اقرار کنم ، تفکر ایرانی به سمت کثرت و تعدد بوده و نه سمت و سوی تمرکز و انحصار و محدود و محصور شدن راه ارتباط زمین با آسمان .

مسدود نمودن راه بهره برداری و تجربه های جدید ماورایی منحصر به چند رقیب تازه کار (نوظهور) نیست ، بلکه دولت مقتدر شیعی ، دولت احمدی نژاد ، نیز حق بهره برداری از جهان غیب در راستای تحکیم پایه های خویش و جبران ناکارآمدی اش را نیز ندارد .......     

۱ نظر:

رها گفت...

ممنون جناب آقای نورمحمدی عزیز به خاطر توجه به این مبحث، هر چند در مقابل ما مذهبیون رو نه رقیب که منحرفین از طریقت میدونیم.

سعید هنرمند
فرادرمانگر