چرا با وجودی که هیچ کس این وضعیت را قبول ندارد ، هیچ اتفاقی نمی افتد ؟!
باید گفت ، منظور از نیفتادن یا رخ ندادن "هیچ اتفاق" ، این است که :
"چرا یک "کار جمعی" صورت نمی گیرد ؟ " .
"چرا یک "کار جمعی" صورت نمی گیرد ؟ " .
وگرنه کارهای فردی فراوان اتفاق می افتد و مورد سرکوب هم قرار می گیرد .
لازمه کار جمعی توافق و قرارداد و هماهنگی برای رسیدن به هدف می باشد .
بنابراین اگر اتفاقی نمی افتد به این دلیل است که توافق و قرار و مداری صورت نمی گیرد .
بطور مثال اقوام مختلف بر سر نحوه اداره کشور در آینده گفتگو نمی کنند یا اگر می کنند به توافق دست نیافته اند .
.... تا کنون عادت داشته ایم که "چه باید کرد ؟ " را با صدای بلند
با افتخار فریاد کنیم ، و چه لذتی می بریم وقتی هیچ کس ، ... هیچ ... کس ! ، ... هیچ پاسخی برای آن ندارد ! .
گمان کنم منشا این رفتار این باشد که هنوز تصور می کنیم : یک جمله جادویی ، یک "عبارت تمام کننده" که راه هفتاد هشتاد میلیون نفر را تعیین کند ، بایستی وجود داشته باشد .
به هرحال گفتگو ، توافق ، قرارداد ، بر سر چگونگی اداره کشور در آینده را بایستی آغاز کرد .
در این بین چشم امید ملت به دانشگاهیان ، تحصیل کردگان ، متخصصان و کسانی است که هرچند ، شاید ، در دوران تحصیل ، آگاهانه ، با این هدف که در چنین روزی به ایفای وظیفه خود بپردازند ، دانش و مهارت های لازم برای این تکلیف بدیهی را کسب نکرده اند ، اما به نسبت ، توان بالاتری برای انجام این کار دارند .
توافق ما ، تصور میکنم زمینه های زیر را می توان در بر بگیرد :
- تحویل و تحول کشور از نظام ولایت فقیه چگونه بایستی باشد ؟
- سیستم سیاسی اداره کشور ، ازین پس چگونه باشد ؟
- تامین بودجه و نفرات برای هزینه های اداره و اداره کشور ، در دوران خلا مدیریت (هم اکنون چنین خلائی آشکار است) چگونه صورت بگیرد ؟
- طیف ها و اصناف مختلف جامعه چه رویکرد و موضعی نسبت به تحول دارند ؟
- ......
- ......
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر