۱۳۹۲ تیر ۱۸, سه‌شنبه

تفاوت ایرانیان با مصریان و عرب زبانان

از اعضای حزب سلفی مصر

از طرفی برسیاق "نکویی می کن و در آب انداز "  بسیار خوشحال ام که رنج های اسارت ما مردم ایران ، در چنگال استبداد دینی ، باعث عبرت گرفتن تمامی مردم دنیا گردیده است .
هر چند از دیرباز همواره ایوان مدائن ایرانیان ، البته با تعبیری موافق با نظر فاتحان و ترکتازان ، مایه عبرت بوده .
تفاوت دین داری مردم ایران با اسلام مردم مصر ، بسیار زیاد است .
برای ما ، با توجه به  یادداشت وانمود کردن ، دین اسلام ، جزو ضروری و ذاتی فرهنگ ایرانی نیست .
نشانه اینکه مفهوم یا باوری جزء ضروری و غیرقابل انفکاک و جداسازی از فرهنگ و زندگی مردم کشوری شده است ، بیان انواع عواطف با استفاده از ادبیات و عناصر آن باور یا دین می باشد .
حال آن که بطور مثال بیان شادی در جامعه ما ، رنگ و لعاب مذهبی به خود نگرفته و همواره از مفاهیم مذهبی پرهیز داشته است .
در حالی که مابین مردم عرب زبان بیان شادی ، غرور ، پیروزی و ... با دین شان عجین می باشد . 
تصور می کنم در ایران ، در نیم قرن اخیر ،  بدلیل هجوم مردم روستایی به حومه شهرها ، بخاطر مورد استفاده قرار گرفتن رفتار مذهبی بعنوان "مکانیسم دفاعی روانی" ، توسط آنها ، بظاهر ، وابسته به دین بنظر رسیده اند .
همچنین حاشیه نشینان ما ،  برای متحد و هم گروه شدن در مقابل طیف های اجتماعی رقیب و تحقیرگر ، راه و روش دیگری بجز ایجاد هیئت ها و دسته جات  مذهبی نمی شناخته اند ، یا حداقل ، رقیبان شان یعنی مردم مرفه ای که پیش تر شهرنشینی را آغاز کرده بودند ، ناگزیر از تحمل این روش ها بوده اند  .
برای مردم عرب زبان موضوع متفاوت است .
بنظرم ، میزان جدایی ناپذیری و اهمیت نوروز برای فرهنگ ایرانی  ، قابل مقایسه با جدایی ناپذیری دین اسلام از عرب زبانان باشد .
شاید علت اینکه در بعضی از وقف نامه های مدارس علمیه ایران ، در گذشته ، مدرسان را از تدریس به زبان فارسی منع می نموده اند ،  به همین خاطر بوده باشد.

در صورت ایجاد خلافت دینی در کشور عرب زبان ، به احتمال زیاد بایستی منتظر رویدادی مانند سقوط دولت عثمانی برای رهایی مردمان آن کشور بود .
اما مردم ایران در زمان تجزیه حکومت عثمانی ، اساسا ، تحت سلطه آن حکومت نبودند .
ضمن اینکه متولیان دینی این سامان ، برای جلب نظر مردم و قشر کارآمد و تحصیل کرده ، به منظور اشغال سهمی در قدرت ، اساسا دین جدید یا بسیار متفاوتی ، که آزادی بخش و برانداز بودن رکن اصلی آن را تشکیل می داد ابداع نمودند ، ولی چنین بنظر می رسد که باورهای دینی در کشورهای عربی هنوز گام های چندانی به سمت سوسیالیزم برنداشته اند .  
بنابراین ، هرچند از لحاظ ساختار حکومتی ، وضعیت ارتش و داشتن پیشینه عبرت گیری از سرنوشت ایران ، در موقعیت بهتری بسر می برند ولی از لحاظ فرهنگی ، زبانی و انعطاف پذیری فرهنگی ، مردم عرب زبان راه درازی در پیش دارند . 

هیچ نظری موجود نیست: