بعضی از خوانندگان صفحه برادر نوری زاد سوالات گوناگونی در مورد اینکه چگونه نوری زاد تا کنون توانسته به این روند ادامه دهد ، دارند .
احساس کردم وظیفه دارم اندک توضیحی در حد شناختی که از این تاریک خانه دارم ، در این مورد داشته باشم :
کسی که مردم را مخاطب قرار داده و ادعای شفافیت و مبارزه با تاریکی را دارد
وظیفه دارد به پرسش ها و ابهام های دیگران پاسخ دهد .
اما چرا نوری زاد با صراحت رفع ابهام نمی کند ، برای خیلی ها سوال برانگیز شده است .
ولی اجمالا می توانم عرض کنم :
برای دریافتن پاسخ این پرسش بایستی روابط باندهای مختلف نظام را تجربه کرده باشید .
بنظر من پاسخ را شاید مابین این گزینه ها بیابید :
اول : از کسی که آتو نداشته باشند زیاد پاپیچ اش نمی شوند
دوم : افرادی مانند آقای نوری زاد هواداران بسیاری مابین بچه مذهبی ها و جبهه رفته ها دارند که آنها به صداقت وی باور دارند و از دست دادن نوری زاد مساوی است با از دست دادن همه آنها .
سوم : ممکن است در صداقت ایشان شکی نداشته باشند ، یعنی همان گونه که بارها خود آقای نوری زاد ابراز داشته اند ، واقعا بخاطر دوست داشتن رهبر از ایشان انتقاد می کنند .
چهارم : بعضی افراد مانند ایشان خدمات صادقانه و برجسته ای به نظام ، یا خود شخص رهبر کرده اند و یک رهبر کاریزماتیک خادمان اش را ولو دوره ای بر اساس تحلیل خاصی ، اقدامات یا موضع گیری های خاصی انجام دهند ، تا بتواند از سر راه برنمی دارد ، چون بقیه خادمان نیز ترس برشان می دارد .
پنجم : برادران اطلاعات ، فعلا ، تا جایی که من می دانم ، مخالفتی با انتقاد از رهبر ندارند ، قرار نیست سرنوشت یک کشور به رهبری که دیگر نمی تواند کاریزما باشد گره بخورد ، البته برای هرکسی هم حق انتقاد قائل نیستند .
ششم : افراد بی ترمز ، حال و خلق و خوی بی ترمزها را درک می کنند بنابراین خودشان را با چنین کسانی درگیر نمی کنند ، زور و قلدری قاطع ترین برهان در این نظام است .
هفتم : مطالبی که توسط آقای نوری زاد ، خزعلی و امثال او افشا می گردد ، مغایر با اصول پذیرفته شده نظام نیست ، حتی در تقابل با ولایت فقیه نیز نیست و مطالبی هم نیست که در صورت عدم افشا توسط ایشان ، پنهان مانده باشد یا پنهان بماند .
هشتم : هستند بسیاری افراد که هنوز در معادلات ذهنی خود ، خود را پیرو و پشتیبان حق می دانند و گذشته از این اشکالات ، حتی با تمام ایراداتی که به نظام قائل هستند ، هنوز نظام را برحق می پندارند و نظام برای اثبات حقانیت خویش به اینها سخت محتاج است .
نهم : مظلوم واقع شدن و متاثر شدن اطرافیان برای رهبر کاریزماتیک ، بخصوص در فلسفه شیعه با استراتژی اشک و مظلومیت اش ، گاهی از نان شب نیز واجب تر است ، وقتی بعضی از فدائیان رهبر ، کسانی مانند نوری زاد را با خولی مقایسه می کنند ، وجود نوری زاد و امثال او برای مظلوم نمایی رهبر بسیار مفیدتر از کشتن اوست ، اگر کسی در جریان بوده باشد که چگونه این ولایت مطلقه با اشک و آه و مظلومیت و شکایت و داد و فریاد مظلومیت ذره ذره گرد آمد ، هضم این وضعیت برایش خیلی راحت می شود .
و قس علیهذا !
احساس کردم وظیفه دارم اندک توضیحی در حد شناختی که از این تاریک خانه دارم ، در این مورد داشته باشم :
کسی که مردم را مخاطب قرار داده و ادعای شفافیت و مبارزه با تاریکی را دارد
وظیفه دارد به پرسش ها و ابهام های دیگران پاسخ دهد .
اما چرا نوری زاد با صراحت رفع ابهام نمی کند ، برای خیلی ها سوال برانگیز شده است .
ولی اجمالا می توانم عرض کنم :
برای دریافتن پاسخ این پرسش بایستی روابط باندهای مختلف نظام را تجربه کرده باشید .
بنظر من پاسخ را شاید مابین این گزینه ها بیابید :
اول : از کسی که آتو نداشته باشند زیاد پاپیچ اش نمی شوند
دوم : افرادی مانند آقای نوری زاد هواداران بسیاری مابین بچه مذهبی ها و جبهه رفته ها دارند که آنها به صداقت وی باور دارند و از دست دادن نوری زاد مساوی است با از دست دادن همه آنها .
سوم : ممکن است در صداقت ایشان شکی نداشته باشند ، یعنی همان گونه که بارها خود آقای نوری زاد ابراز داشته اند ، واقعا بخاطر دوست داشتن رهبر از ایشان انتقاد می کنند .
چهارم : بعضی افراد مانند ایشان خدمات صادقانه و برجسته ای به نظام ، یا خود شخص رهبر کرده اند و یک رهبر کاریزماتیک خادمان اش را ولو دوره ای بر اساس تحلیل خاصی ، اقدامات یا موضع گیری های خاصی انجام دهند ، تا بتواند از سر راه برنمی دارد ، چون بقیه خادمان نیز ترس برشان می دارد .
پنجم : برادران اطلاعات ، فعلا ، تا جایی که من می دانم ، مخالفتی با انتقاد از رهبر ندارند ، قرار نیست سرنوشت یک کشور به رهبری که دیگر نمی تواند کاریزما باشد گره بخورد ، البته برای هرکسی هم حق انتقاد قائل نیستند .
ششم : افراد بی ترمز ، حال و خلق و خوی بی ترمزها را درک می کنند بنابراین خودشان را با چنین کسانی درگیر نمی کنند ، زور و قلدری قاطع ترین برهان در این نظام است .
هفتم : مطالبی که توسط آقای نوری زاد ، خزعلی و امثال او افشا می گردد ، مغایر با اصول پذیرفته شده نظام نیست ، حتی در تقابل با ولایت فقیه نیز نیست و مطالبی هم نیست که در صورت عدم افشا توسط ایشان ، پنهان مانده باشد یا پنهان بماند .
هشتم : هستند بسیاری افراد که هنوز در معادلات ذهنی خود ، خود را پیرو و پشتیبان حق می دانند و گذشته از این اشکالات ، حتی با تمام ایراداتی که به نظام قائل هستند ، هنوز نظام را برحق می پندارند و نظام برای اثبات حقانیت خویش به اینها سخت محتاج است .
نهم : مظلوم واقع شدن و متاثر شدن اطرافیان برای رهبر کاریزماتیک ، بخصوص در فلسفه شیعه با استراتژی اشک و مظلومیت اش ، گاهی از نان شب نیز واجب تر است ، وقتی بعضی از فدائیان رهبر ، کسانی مانند نوری زاد را با خولی مقایسه می کنند ، وجود نوری زاد و امثال او برای مظلوم نمایی رهبر بسیار مفیدتر از کشتن اوست ، اگر کسی در جریان بوده باشد که چگونه این ولایت مطلقه با اشک و آه و مظلومیت و شکایت و داد و فریاد مظلومیت ذره ذره گرد آمد ، هضم این وضعیت برایش خیلی راحت می شود .
و قس علیهذا !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر