۱۳۹۲ آذر ۲۹, جمعه

سفسطه حفظ دین با طرد همه دین داران

سفسطه حفظ دین با طرد همه دین داران ، حتی خود فرد !
با این همه تناقض در متون دینی و رفتار دین داران چگونه کسانی که این وضعیت را درک می کنند و چشمان شان را نمی توانند بر روی حقایق ببندند ، باز هم دین خود را حفظ می کنند ؟
نمی دانم از لحاظ آکادمیک تحت چه عنوان طبقه بندی شده است ، ولی روش اش این است : فرد همه دین داران حتی خودش را طرد و لعن می کند ، و با این کار ساحت دین را منزه نگاه می دارد ، انگار که دین را کسی به غیر از دین داران ساخته اند :
----------------------------------------------------------
سخن امام آزادگان و چراغ راه آزاد انديشان ا لا ترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لا يتناهي عنه ليرغب المومن في لقا» الله محقا فاني لا اري الموت الا سعاده و لا الحياه مع الظالمين الا برما ان الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم يحوطونه ما درت معايشهم فاذا محصوا بالبلا» قل الديانون آيا نمي بينيد که به حق عمل نمي شود و از باطل دست برنمي دارند؟! به طوري که مومن حق دارد که به مرگ و ديدار خدا مشتاق باشد. به راستي، من چنين مرگي را جز سعادت و زندگي در کنار ظالمان را جز هلاکت نميدانم! همانا مردم دنيا پرستند ! ودين ازسر زبان آنها فراتر نمي رود ! ودين را تا آنجا که زندگي شان را رو به راه سازد ! و بچرخاند پيروي مي کنند و چون در بوته آزمايش گرفتار شوند دينداران اندک اند !؟ (تحف العقول ص: 245)
-----------------------------------------------------------------------
یکی نیست بپرسه :
خوب حالا چه فایده ای داره این مجموعه اعتقاداتی که اکثریت قریب به اتفاق باورمندان اش واقعی نیستند ، دین شان زبانی است ؟
چرا مکانیسمی که با این همه کشت و کشتار و زور و جهاد ، در آخر تعداد باورمندان واقعی اندکی ! از توی آن بعمل می آید را اصلاح نکنیم ؟
به دایره بسته زیر توجه کنید :
دین جواب نمی دهد ، چرا جواب نمی دهد ؟ ، چون انسان ها بی ایمان هستند ، دنیا پرستند ، ذات شان خراب است ، خوب در مورد چه کسانی جواب می دهد ؟ ، در مورد آنهایی که ذات شان خوب است ! ، پس چه کاری بود که مردم را دعوت کردیم به دین ؟ ، خوب دین را خدا فرستاده است ؟ ، پس چرا جواب نمی دهد ؟ ، چون خلق خدا بدند ! 
 مردم دنیا پرستند !
دین از سر زبان آن ها فراتر نمی رود !
دین را برای چرخاندن زندگی شان پیروی می کنند !
در عمل دین داران اندک اند !
خوب !؟
پس این همه جنگ و جهاد و کشتار برای چه ؟
چرا به دنبال یک مکانیسم بهتر که بهتر از این جواب بدهد نرویم ؟
مردم چه تقصیری دارند ؟
مگر سرشت شان را خودشان سرشته اند ؟
اگر این چیزی که اسم دین الهی بر آن نهاده ایم باعث نمی شود که ایمان واقعی بیاورند و به سعادت برسند ، تقصیر آنها چیست ؟
تا چند قرن دیگر بایستی بزور شمشیر و سرنیزه و گلوله و کتک و شلاق ، این "دین" را پیاده کنیم و باز به این نتیجه برسیم که مردم به این دین ایمان واقعی نمی آورند ؟
خوب چرا یک فکر دیگه نمی کنیم ؟
البته منظور از دین آنچه امروزه مشاهده می گردد ، می باشد ، یا به عبارت دیگر آنچه تلاش دارند به عنوان دین جا بزنند ، که در هر دوره ای چیز متفاوتی بوده است .

هیچ نظری موجود نیست: