۱۳۹۳ خرداد ۹, جمعه

تکرار تاریخ : هر دولتی هم می‏آید یک حزبی درست می‏کند

احزاب فرمایشی
و اما راجع به مملکت خودمان. اینکه با یک روز و دو روز نمی‏توانیم ما صحبتش را بکنیم، بدبختیهایی که ما در مملکت خودمان داریم. دولتها می‏آیند و می‏روند؛ هر دولتی هم می‏آید یک حزبی درست می‏کند ـ هر دولتی. شما از آن وقت تا حالا هر چه دیدید، یکی «حزب مردم» درست می‏کند، یکی حزب چی درست می‏کند، یکی «حزب ایران نوین» درست می‏کند، یکی حزب چه. هی حزب درست می‏کنند. اصلاً در ایران حزب معنا ندارد؛ در هیچ جای دنیا؛ مگر آنهایی که مثل ایران هستند. مملکت یک حزبی اصلاً معنا ندارد، حزب زوری معنا ندارد. سِجِلهای مردم را از دهات می‏گیرند؛ رجوع
کنید به این دهات ببینید سجلهایشان را می‏گیرند نامنویسی می‏کنند در حزب. این بیچاره نمی‏داند «ایران نوین» اصلاً یعنی چه! اطلاع از این ندارد، فضلاً از اینکه آن اساسنامه را بفهمد؛ اصلاً نمی‏فهمد این بیچاره «اساسنامه» چیست. این بیچاره‏ها را، این بی‏دینها می‏خواهند جمع کنند در یک محیطی زنده باد بگویند؛ فقط همین. از این جمعیت بدبخت بیچاره این معنا را می‏خواهند که اجتماع کنند، یک اجتماع انبوهی از جمعیتها بشوند، بعد دنبال اینها بیفتند و برایشان هورا بکشند و زنده‏باد بگویند. از اینها ـ بیچاره ـ همین قدر می‏خواهند.

هیچ نظری موجود نیست: