به کسی که از سایر انسان ها ، قواعد اجتماعی ، تعامل با مردم متنفر و رویگردان است :
هویت های موهوم و غیبی این امکان را می دهد که رابطه ای به دلخواه خود با آنها ( اشخاص موهوم ) برقرار کرده و از رابطه قاعده مند با سایر انسان ها ( و کلا واقعیت های محیط پیرامون ) به کمک همان رابطه موهوم بگریزد .
کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ ، زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
طبیعی است شاهی که انسان برای خودش در ذهن خودش ساخته باشد و رابطه یک طرفه ای را با او تعریف کرده باشد ، نمونه اش را هیچ کس دیگر در دنیا ندارد ! .
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم ، یا من خبر ندارم ، یا او نشان ندارد .
طبیعی است تصویری که جناب حافظ به دلخواه خودش از "دلستان" خود ساخته اش در ذهن اش پرداخته است را نزد "هیچ کس" دیگری نمی توان یافت .
اما در روبرو با واقعیات در جامعه ، حضرت حافظ از دیگر عارفان و متولیان بازار موهومات گلایه مند می شود که :
معشوق چون نقاب ز رخ درنمی کشد ، هر کس حکایتی به تصور چرا کنند ! ؟
حافظ به دیگران می گوید : حال که این معشوق و این دلستان به دلیل ساکن و زندانی بودن در ذهن من و شما توان عیان شدن ندارد ، چرا هر کدام تان (مانند خود من) ، نشسته اید و در مورد او آسمان ریسمان می بافید ؟
... ناتمام ماند ! .
هویت های موهوم و غیبی این امکان را می دهد که رابطه ای به دلخواه خود با آنها ( اشخاص موهوم ) برقرار کرده و از رابطه قاعده مند با سایر انسان ها ( و کلا واقعیت های محیط پیرامون ) به کمک همان رابطه موهوم بگریزد .
کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ ، زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
طبیعی است شاهی که انسان برای خودش در ذهن خودش ساخته باشد و رابطه یک طرفه ای را با او تعریف کرده باشد ، نمونه اش را هیچ کس دیگر در دنیا ندارد ! .
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم ، یا من خبر ندارم ، یا او نشان ندارد .
طبیعی است تصویری که جناب حافظ به دلخواه خودش از "دلستان" خود ساخته اش در ذهن اش پرداخته است را نزد "هیچ کس" دیگری نمی توان یافت .
اما در روبرو با واقعیات در جامعه ، حضرت حافظ از دیگر عارفان و متولیان بازار موهومات گلایه مند می شود که :
معشوق چون نقاب ز رخ درنمی کشد ، هر کس حکایتی به تصور چرا کنند ! ؟
حافظ به دیگران می گوید : حال که این معشوق و این دلستان به دلیل ساکن و زندانی بودن در ذهن من و شما توان عیان شدن ندارد ، چرا هر کدام تان (مانند خود من) ، نشسته اید و در مورد او آسمان ریسمان می بافید ؟
... ناتمام ماند ! .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر