۱۳۹۳ بهمن ۳, جمعه

بر ما چه گذشت ؟

مردم روستا ، ناگزیر یا خود خواسته ، به حومه شهرها آمدند .  

در نزدیک ترین ، دَمِ دَست ترین و پَذیرا ترین نهادهای شهری ( مدنی ) موجود در شهرها که : مساجد ، تکایا ، حسینیه ها  ، گورستان ها و امام زاده های دور و بَر  آن ها و از همه مهم تر هیئت های مذهبی بودند متشکل شدند . 










هیئت عشاق لرستانی های مقیم مرکز


 






 دین کاران ، ملایان ، روحانیت و فرزندان آن ها و نژاد پرستانی که به واسطه انتساب ( واقعی یا غیر واقعی ) خود به خاندان های مذهبی (اعم از سادات یا سلسله های متصوفه ) رانت و قدرت ویژه ای (از گذشته تا کنون ) برای خود طلب می کنند و  فاشیست های مذهبی ، و پشتیبان و گردانندگان اصلی آن ها یعنی بازار سنتی ،     

تصویر قاضی شارح و شیخ حسن جوری دو تیپ برجسته نمایان گر ویژگی های محصولات فرهنگ دینی جامعه ما

و از دیگر سوی :  آنارشیست ها ، باقیمانده طوایف یاغی ، عناصر ضد اجتماعی ، سایکوپات ها  که در قالب احزاب و سازمان های سیاسی و چریکی گرد آمده بودند ، 

در انتظار نیروی انسانی کم توقع ، بی هدف ، سرگردان ، ناآگاه و خودباخته ی  لازم برای حرکت های کور اجتماعی ( شورش و انقلاب ها ) بودند . 













این دو گروه به خاطر ریشه و اتصال  بیش تری که با بافت جمعیتی کشور داشتند و رفتار های شان  بر فرهنگ عمومی جامعه انطباق بیشتری داشت ، هم دیگر را پیدا کرده ، هماهنگ و همراه شده ،  بر سایر طیف ها غلبه کرده و با کنش و واکنش دو طرفه وضعیت جامعه ما را به این جا رسانده اند .

۲ نظر:

mahbodan گفت...

تز هجوم روستاییان به شهرها و روستاسازی شهرها.
تز جالبی هست. نمی دانم می شود این را خیلی جدی گرفت.

احمد نورمحمدی آبادچی گفت...

جناب آقا یا خانم ماهبدان :
البته این یادداشت تز نیست ، گزارش واقعیت است ، مستند است ، با هزاران هزار ساعت عکس و فیلم و کتاب می توان آن را اثبات نمود ، "مشاهده عینی" است .