جایی گفته بودم برای رد اسلام و اصولی که متولیان دینی و دینکاران به عنوان مبنای آن فرض نموده اند ، نیازی نیست در کتاب های خارجی ترجمه شده و نوشته های ردیه نویسان بر این دین به دنبال دلایل محکم و قوی بگردیم ، کافی است سری به یکی از کتاب ها یی که شیعه بر ضد سنی و یا بالعکس نوشته است بزنیم .
یا از سایت ها و فوروم ها و تالارهای گفتگو میان ایشان گذری داشته باشیم .
برای آگاهی یافتن از مسائل پشت پرده حوادثی که بخاطر جنگ و سرکوب شدید در سال های پس از انقلاب کسی را یارای پرسش و پاسخ در مورد آن ها نبود نیز کافی است به صحنه مقابله اصولکرایان و اصلاح طلبان بر سر غنایم باقی مانده از و حق اشغال کرسی ها و پست ها نظری بیافکنیم .
همان گونه که شیعه در اثبات مغفول واقع شدن حق حکومت فرزندان پیامبر برای باز کردن ممر ارتزاق و سهم آنان از ثروت عمومی تا جایی پیش می رود که (نعوذ بالله ، پناه بر خدا ) حضرت پیامبر را در حد پیرمرد محتضر و بی دست و پایی که حتی اختیار خانه و زندگی خودش را نیز ندارد و می توانند مانع از نوشتن وصیت توسط او شوند .
از طرفی برای گفته های پیامبر آن چنان ارزش قائل می شوند که روایات و احادیث را سند یکجا سپردن جان و مال و ناموس مردم و از همه مهمتر ثروت عمومی کشور به دست یک راوی حدیث یا حداکثر فقه دانی قرار می دهند ، اما در شب وفات خود وی چنان به انتقال صحیح گفتارش بی اعتماد بوده است که درخواست قلم و کاغذ برای وصیت می نماید ! .
غافل از این که وقتی موضوع به این مهمی ( از دیدگاه مدعیان نوادگی ، امانت داری و میراث خواری پیامبر تا قیام قیامت ! ) ، چنان مورد تشتت و اختلاف واقع می شود که نود درصد پیروان اسلام راه غلط و جهنمی را انتخاب می کنند و اعمال عبادی شان هباءً منثورا می گردد ، ( بگذریم که جای سوال دارد پس چگونه در این میان گردن زدن کافران توجیه می شود ، یعنی آیا معقول است کسی که نود درصد امت اش به بیراهه رفته اند و "راه حق کم رهرو است" ! و مردم ایمان نمی آورند و "راه یافتن شرک" در بین آنان از "راه رفتن مورچه سیاهی در شب تاریک" نیز مخفی تر است ، یعنی همه شان مشرک هستند ! ، کما اینکه شاعر نیز بر همین سیاق فرموده است :
هر ساعت از نو قبله ای با بت پرستی می رود
توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
یعنی : همه مشرک هستند ! ، ( پس برای چه مشرکان را گردن زده اند ؟ نکند بخاطر اموال و غنایم شان ! ؟ )
" ... اما به دروغ به امام وانمود کردند که مک فارلین بدون اطلاع دادن به
ایرانیها سرخود و محرمانه به ایران آمده و هتل گرفته و آرزوی ملاقات با
هاشمی را داشته ولی حسرت آن را به دلش گذاشتهاند و ناامید از ایران رفته
که ادعایی نامعقول و غیر قابل قبول بود.»
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
واکنش سایت رفسنجانی : http://www.hashemirafsanjani.ir/taxonomy/term/20
اصل خبر در سایت "رمز عبور : http://ramzeobour.ir/%D9%87%D9%86%D9%88%D8%B2-%DA%86%D8%B4%D9%85-%D8%B7%D9%85%D8%B9-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85.html
زیر نویس و پی نوشت ها : ===============================================
هبا منثورا = گرد و غبار پراکنده ، نیز اشاره به آیه 23 سوره فرقان " وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاء مَّنثُورًا " ترجمه : "و به سراغ اعمالى كه كرده اند مىرويم و آن را چون گردى پراكنده بر باد می دهيم " ، منظور اعمال بی اجر و پاداش اخروی است ، اعمال باطل و بیهوده .
راه حق کم رهرو است = کنایه به روایتی در این زمینه منسوب به حضرت علی (ع) : (أَیُّهَا النَّاسُ لاَ تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ) «اى مردم! در طریق هدایت از کمى پویندگانش وحشت نکنید»
(قُلْ لاَّ یَسْتَوِى الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ) ؛ بگو هیچگاه ناپاک و پاک مساوى نیستند، هر چند فزونى ناپاکان تو را به شگفتى اندازد».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر