"خوب ، حالا ، این ... را ، اسم اش را چی بگذاریم" ،
"اسم ( ... ) را چه بگذاریم ؟" , "اسم فلان را چه بگذاریم ؟ "
"اسم ( ... ) را چه بگذاریم ؟" , "اسم فلان را چه بگذاریم ؟ "
در زندگی روزمره به احتمال زیاد بارها با این شبه جمله یا عبارت که بار معنایی بسیاری دارد روبرو شده و شاید خودتان نیز استفاده کرده باشید ؟
اگر بگویم در عالم معنا در عالم تفکر و آزادی تفکر در سازوکار به بند کشیدن ذهن انسان ها و استحمار آن ها ، کاربرد این عبارت نشان از نوعی "اقدام جنایی" دارد حتماً تعجب می کنید ! ؟
مثلا لازم است مذاکره با آمریکا و نرمش و سازش در برابر آن آغاز شود ( اگر پنهانی جریان نداشته باشد ) ، لازم است برداشت مردم عوض شود ، لازم است این رویداد را مردم به گونه دیگری ببینند (نرمش قهرمانانه) و به گونه دیگری تعبیر و تحلیل کنند (همان گونه که جهان را نیز به گونه دیگری غیر از آن گونه که هست می بینند) .
لازم است مردم ، جنگ را ، ویرانی و کشت و کشتار نبینند ، بایستی آن را نعمت و هدیه ای ( مثلا : الطاف خَفیه ) بشمار آورند .
ساز و کار لازم برای آن به کار انداخته می شود ، ساز و کاری که از ابتدای تولد تا مرگ فرد جریان دارد .
این ساز و کار عبارت است از فکر نکردن و چیزی نگفتن و ابراز نظر نکردن ... تا ، ... تا زمانی که نامگزاری انجام شود ! ، تا زمانی که اسم اش را بگذارند ، تا هنگامی که اسمی روی این پدیده ، روی این رخداد ، روی این مفهوم گذاشته شود .
این سازوکارمشتمل بر : جدا نگاه داشتن مردم از واقعیات ، تصمیم گرفتن به جای آن ها ، فکر کردن به جای آن ها ، حتی آماده ساختن کلمات و عباراتی که آن ها بایستی در پاسخ بگویند (مثلا این که : به جای سوت زدن یا کف زدن صلوات بفرستند) می باشد .
پدر و مادر ، خود ، برای پذیرفته شدن کودک در مدرسه ، کوچه ، اجتماع ، زمینه های لازم برای تبعیت فرزند از این مکانیسم را پی ریزی کرده اند .
همگان ، قصد زندگی و بهره مندی از مزایای "اجتماعی زندگی کردن" را دارند .
برای این زندگی ، برای بهره مندی از مزایای زندگی اجتماعی ، ناگزیر قواعد و قوانین و ضوابطی بایستی رعایت شود ,اما علاوه بر آن ها کسانی هم هستند که شغل شان بهره برداری از نتایج رفتارهای فردی یا جمعی مردم است ( مردم سواری) ، مانند چوپان که کسب و کارش خلاصه می شود در جهت دادن به حرکات و رفتار گوسپندان .
لازم است مردم ، جنگ را ، ویرانی و کشت و کشتار نبینند ، بایستی آن را نعمت و هدیه ای ( مثلا : الطاف خَفیه ) بشمار آورند .
ساز و کار لازم برای آن به کار انداخته می شود ، ساز و کاری که از ابتدای تولد تا مرگ فرد جریان دارد .
این ساز و کار عبارت است از فکر نکردن و چیزی نگفتن و ابراز نظر نکردن ... تا ، ... تا زمانی که نامگزاری انجام شود ! ، تا زمانی که اسم اش را بگذارند ، تا هنگامی که اسمی روی این پدیده ، روی این رخداد ، روی این مفهوم گذاشته شود .
این سازوکارمشتمل بر : جدا نگاه داشتن مردم از واقعیات ، تصمیم گرفتن به جای آن ها ، فکر کردن به جای آن ها ، حتی آماده ساختن کلمات و عباراتی که آن ها بایستی در پاسخ بگویند (مثلا این که : به جای سوت زدن یا کف زدن صلوات بفرستند) می باشد .
پدر و مادر ، خود ، برای پذیرفته شدن کودک در مدرسه ، کوچه ، اجتماع ، زمینه های لازم برای تبعیت فرزند از این مکانیسم را پی ریزی کرده اند .
همگان ، قصد زندگی و بهره مندی از مزایای "اجتماعی زندگی کردن" را دارند .
برای این زندگی ، برای بهره مندی از مزایای زندگی اجتماعی ، ناگزیر قواعد و قوانین و ضوابطی بایستی رعایت شود ,اما علاوه بر آن ها کسانی هم هستند که شغل شان بهره برداری از نتایج رفتارهای فردی یا جمعی مردم است ( مردم سواری) ، مانند چوپان که کسب و کارش خلاصه می شود در جهت دادن به حرکات و رفتار گوسپندان .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر