قصد ندارم در این زمینه مقاله ای بنویسم ، فقط برای تاکید بر لزوم اینکه در این زمینه بایستی کار شود ، اندکی از ملاحظاتی که جای تامل و کار دارد را بیان می کنم :
صرف نظر از این که این رفتار اجتماعی (امر به معروف و نهی از منکر) در بدو امر چه بوده ، برای چه تاسیس شده و کاربرد اش چه بوده است ، ( که امکان احاطه بر شرایط تشکیل و تاسیس آن برای مان وجود ندارد و نیز با تعصب و برخورد خشم آگین مدافعان آن روبرو خواهیم شد ) ، در این خصوص که :
"آن چه امروز به آن نام و به پشتوانه سابقه نهادینه شده آن در جوامع مسلمان ( شاید مذهبی بطور اعم ) اجرا می گردد چیست ؟" می توان گفتگو کرد :
همچنین سابقه این رفتار را در ادبیات مان می توانیم این گونه رد یابی کنیم :
بهر یکی جرعه که آزار کس اش در پی نیست
زحمتی می کشم از مردم نادان که مپرس (حافظ)
صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
رخت ما بود که در خانه خمار بماند . (حافظ) .
به عذر و توبه توان رستن از عذاب خدای
لیک از زبان مردم نتوان (سعدی) .
برو ای زاهد و بر درد کشان خرده مگیر ، که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت ! .
شاید بتوان گفت پروین اعتصامی به شکل فنی تری با در نظر گرفتن جنبه های روانشناختی این پدیده به آن پرداخته است :
پروین قرائت ها و تلقی های گوناگون را عامل اصلی این رفتار ناهنجار نمایانده است :
گفت مستی زان سبب افتان و خیزان می روی ! ؟
گفت : "جرم راه رفتن" نیست ، "ره هموار" نیست .
اگر به ناهموار بودن راه توجه کنیم ، نحوه راه رفتن مست موجه جلوه می کند .
پروین نشان داده است که با تغییر طرز تلقی و برداشت فرد از رفتار دیگران قضاوت وی در مورد آنان تغییر می کند .
همچنین نشان داده است که جعل ارزش های اجتماعی لازمه بازی کردن چنین نقشی است :
گفت آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه ! ؟
بدون کلاه بودن یک هنجار واقعی اجتماعی نیست ، عاقل بودن ارزش واقعی است .
بخوبی نشان می دهد که جابجا شدن باید و نباید ها تا چه اندازه در ایجاد یا حذف این ناهنجاری می تواند موثرباشد .
...
بسط و توسعه میلیتاریسم ( نظامی گری ) .
سازمان دهی و یکپارچه کردن گروه های فشار در جامعه .
جعل ارزش های واهی برای افزایش ضریب ایراد اتهام .
رایج ساختن دوباره ارزش های فراموش شده و مخل رشد و تعالی جامعه .
قدرت نمایی
یک دست کردن مردم متحدالشکل ، یونیفرم ، یکسان سازی رفتار مردم ،
همچنین تمایل به برقراری جریان دایمی رابطه دزد و پلیس بین مردم و حاکمیت می تواند ناشی از نیاز های روانی حاکمان تلقی شود :
غصب حاکمیت ملی ، سلطه بر انسان ها بدون رضایت آن ها ، تصرف حاکمیت به دلایل واهی ، باعث ایجاد عدم اطمینان از فرمانبری و متزلزل بودن رابطه مردم با حاکم می گردد .
حاکم همواره در تشویش و اضطراب است ، نسبت به "تبعیت یا عدم تبعیت مردم از وی" نگران و حساس می شود ، ناگزیر به دنبال سازوکاری می گردد که مدام بتواند رابطه نامشهود بین مردم و حاکمیت را با وسیله ای و به طریقی بسنجد ، اندازه گیری کند ، آن را به صورت کمی و مقداری و ملموس درجه بندی نماید .
بنابراین همچون فرد وسواسی که اضطراب اش با لمس یا وارسی مجدد موضوعی که نسبت به آن وسواس دارد ، تخفیف می یابد ، دیکتاتور نیز بایستی هر روز ، هر ساعت ، مدام ، سلطه پذیری و فرمانبری مردم نسبت به خودش را مورد وارسی و آزمایش مجدد قرار دهد .
سازوکار "امر به معروف و نهی از منکر" این اطمینان خاطر را برای وی به ارمغان می آورد که اجزای حکومت هر لحظه در حال یادآوری این رابطه به شهروندان می باشند ، بنابراین نگرانی موردی ندارد .
جمهوری اسلامی از آغاز نسبت به عدم اقبال مردم یا طرد رژیم توسط آن ها و حتی دخالت دولت های خارجی در این رابطه حساس و آسیب پذیر بود .
هر گونه نشانه براندازی یا حتی نیت و تصور آن به سختی سرکوب شده و با عکس العمل خشن خام و نپخته رژیم مواجه می گردید .
برقراری این سازوکار...
از فرهنگ کوچه و بازار :
به اسب شاه گفته است یابو !
شب که می خوابیم پاهامون را تو دلمون جمع می کنیم و می خوابیم ، صبح که پا می شویم پاهای مان توی میدان شاه است .
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو .
فضول رو بردند جهنم گفت : هیزم اش تر است ! .
"ایراد اتهام" رکن اساسی و غیر قابل تفکیک از رفتار و منش پارانوئید می باشد .
در تفکر و تصور پارائوئیدی همه متهم هستند ، هر کس جرمی ، عیبی ، اشکالی دارد .
تبرئه افراد و آزاد بودن آن ها شخصیت ناهنجار پارانوئید را دچار سر در گمی ، عدم اطمینان و نگرانی می نماید .
جمله معروف ژولیوس سزار در فیلم ... را بخاطر می آورم : "اگر بیگناهان بر دار شوند ، بهتر است تا گناهکاران آزاد باشند" .
پارانوئید اسلامی ، شخصیت دینخوی مسلمان که آن را "شخصیت حق بجانب" نامیده ایم : از آن جایی که دایره باید و نباید ها را ، خود ، شخصا ، آن قدر تنگ و دست نیافتنی تعریف کرده است که مطمئن است دیگران ( که به اندازه او انگیزه مراعات حدود برای دست یابی به اقتدار را ندارند ) ، نمی توانند در این قوالب بگنجند و جایی در میانه راه ترمز خواهند کرد .
برای تعیین محل توقف دیگران ، مکانیزم اتهام ، دادستان بازی ، نمایش "محتسب و مست" ، "باده خوردن پنهانی" ، به کار می آید .
از سوی دیگر نا امن ساختن فضای عمومی جامعه برای همه مردم باعث آرامش و آسودگی خیال شخصیت حق بجانب می شود :
هر چقدر که در تغییر دادن رفتار و تظاهرات عادی و طبیعی انسانی ، سرکوب کردن اختیاری و یا اجباری آن ها توسط مردم تحت سلطه ، موفق نمی شود ، به حذف کامل این رفتار در فضای عمومی جامعه رضایت می دهد .
"حال که حتی پوشش اسلامی نیز نمی تواند زنانگی زنان را بپوشاند ، ترس و وحشت از کتک خوردن ، اسید پاشی ، مزاحمت های گشت امر به معروف و ... باعث خواهد شد که از منزل خارج نشوند" .
و این ، همان سکوت قبرستانی مورد نظر شخصیت دینخوی ماست .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر