۱۳۹۴ خرداد ۱۱, دوشنبه

عیب پوشیدن

به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن  (حافظ)

حلقه تکمیل کننده  سیکلِ معیوبِ بستهِ خفقان و سکوت قبرستانی اجتماعی در سرزمین های شرقیِ تحت سلطه فرهنگ و استبداد دینی :  "عیب پوشیدن" است .
فرهنگ عیب پوشیدن ،  عارفان  را
این ، بظاهر ، ( حسب ادعا ) روشنفکران جوامع دینی را ، نیز ، ساکت نگاه می دارد .
عیب پوشیدن خیال متحجران را از گفتگوی میان توده ها و نخبگان و تحولی که از این رهگذر می تواند حادث شود ، راحت می کند .
آن سوی مقابل ، آن روی سکهِ عیب پوشیدن "امر به معروف و نهی از منکر"  است .
در حالی که عیب پوشیدن دانایان جامعه را امر به خموشی می کند ، "امر به معروف"  نادانان و متنسکان احمق را ( که در حکم گروه فشار عوامل ارتجاع عمل می کنند)   دعوت به فریاد می کند :
هله خاموش که شمس الحق تبریز از این می همگان را بچشاند ، بچشاند ، بچشاند . (مولوی) .
حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش
از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد ؟ !

عیب پوشیدن 
و پنهان باده خوردن
در فرهنگ حافظ  راه نجات و بسلامت عبور کردن از کوچه است ! .

هیچ نظری موجود نیست: