امروز صبح مقاله جالبی از سایت سحام نیوز خواندم .
جالب از این لحاظ که تمام عناصر لازم برای مطابقت با الگویی که قصد معرفی آن را داشتم ، دارا بود .
نیروهایی که با سیلاب انقلاب ، جنگ و بحران های ناشی از آن خود را به ساحل مدیریت کشور رساندند و سکان اجرایی و مدیریتی را در دست گرفتند در یک تقسیم بندی بر دو گونه اند :
الف - گروهی که درون گرا هستند و فقط همان چارچوب فکری خود را می بینند و توان تحلیل جهان پیرامون خارج از همان چارچوب بسته را ندارند :
این نیروها حداکثر توان شان در جایگاه های مدیریتی برگزاری جلسات دعا ، روضه ، مداحی ، نماز جماعت ، تفکیک جنسیتی و مانند این ها می باشد .
برای نمونه از آن مقاله گفته های این سردار را می توان آورد :
"این سردار سپاه افزود: «چرا هنوز در ادارات و سازمانهای ما زن و مرد باید در کنار هم نشسته باشند و هیچ معنایی ندارد که این افراد از صبح با یکدیگر بگویند و بخندند و پردههای حیا را کنار بزنند. باید در تمام سازمانها ونهادها تفکیک جنسیتی رخ دهد. میشود که در سازمانها و نهادها و مجموعههای دولتی و غیردولتی زنان حضور داشته باشند و در مقابل مفاسد آن را به صفر رساند و این شدنی است.»"
ب - نیروهایی که با مردم تعامل دارند ، از مردم هستند ، تحصیل کرده اند ، اما جرات ترک شرایط فعلی برای رسیدن به شرایط بهتر را ندارند :
این اشخاص تناقض را تشخیص می دهند ، ناهنجاری و عدم توازن را می شناسند ، برای تعلیم و تعلم و ناگزیر برای این که بتوانند به اندازه ای که بتوانند تحصیل کنند و مفاهیم درسی استاندارد فیلتر شده را یاد بگیرند ناگزیر بوده اند چارچوب فکری سنتی همان چارچوبی که به گفته آرامش دوستدار امتناع تفکر دارد را بشکنند و دزدکی نیم نگاهی به جامعه بیاندازند .
بنابراین عدم تعادل را تشخیص می دهند ، اما آن قدر جلو نرفته اند که بدانند چکار باید کرد ؟
چه شیوه و چه روشی را در پیش باید گرفت ؟
ناگزیر هنوز به سنت پای بندند و عبور از آن را جایز نمی دانند .
این ها صرفا می توانند رفتار گروه اول را مورد انتقاد و تمسخر قرار دهند .
با انگشت نما کردن گروه اول وجدان خود را میان این همه ناهنجاری آسوده می کنند .
معمولا این ها را به نام "اصلاح طلب" می شناسیم .
این افراد ترجیح می دهند حافظ وار از همه چیز و همه کس انتقاد کنند و همه را به باد انکار ، حتی به ظاهر مستدل و منطقی و علمی بگیرند .
اما در برابر پرسش اساسی : "راه حل زیربنایی چیست ؟ " فرو می مانند ! .
در مورد گروه دوم از همان مقاله می توان نمونه آورد :
"از سوی دیگر سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرگزاری ایرنا(پایگاه خبری دولت) درهمین رابطه اظهار کرد: «طرح تفکیک جنسیتی که اخیرا توسط یکی از نهادهای کشور به اجرا گذاشته است، در ادارات موفقیتآمیز نیست. در کل در بحث مسائل جنسیتی موضوع اصلی رعایت حدود شرعی و اسلامی است و اینگونه تفکیکها نمیتواند موفقیتی در این زمینه داشته باشد.»"
.............................................
با خود اندیشیدم :
یک نیروی روحانی یا نیروی ارزشی :
وقتی در راس سازمان یا موسسه ای قرار می گیرد ، از آن جایی که با یافته های جدید علمی آشنا نیست ، از روش های مدیریتی و تعامل با منابع انسانی چیزی نمی داند ،
چه کار دیگری می تواند بجز تفکیک جنسیتی یا پرداختن به این قبیل مسائل انجام دهد ؟
چرا اصل کار را درست نمی کنیم ؟
گذاشته ایم : وضعیت غیر منطقی ، شرایط نامتقارن ، روابط اجتماعی ناهماهنگ ، ناجور و ناهنجار تداوم یابد ، برای چه ؟
برای اینکه حافظ وار بنشینیم و از همه چیز و همه کس انتقاد کنیم .
جالب از این لحاظ که تمام عناصر لازم برای مطابقت با الگویی که قصد معرفی آن را داشتم ، دارا بود .
نیروهایی که با سیلاب انقلاب ، جنگ و بحران های ناشی از آن خود را به ساحل مدیریت کشور رساندند و سکان اجرایی و مدیریتی را در دست گرفتند در یک تقسیم بندی بر دو گونه اند :
الف - گروهی که درون گرا هستند و فقط همان چارچوب فکری خود را می بینند و توان تحلیل جهان پیرامون خارج از همان چارچوب بسته را ندارند :
این نیروها حداکثر توان شان در جایگاه های مدیریتی برگزاری جلسات دعا ، روضه ، مداحی ، نماز جماعت ، تفکیک جنسیتی و مانند این ها می باشد .
برای نمونه از آن مقاله گفته های این سردار را می توان آورد :
"این سردار سپاه افزود: «چرا هنوز در ادارات و سازمانهای ما زن و مرد باید در کنار هم نشسته باشند و هیچ معنایی ندارد که این افراد از صبح با یکدیگر بگویند و بخندند و پردههای حیا را کنار بزنند. باید در تمام سازمانها ونهادها تفکیک جنسیتی رخ دهد. میشود که در سازمانها و نهادها و مجموعههای دولتی و غیردولتی زنان حضور داشته باشند و در مقابل مفاسد آن را به صفر رساند و این شدنی است.»"
ب - نیروهایی که با مردم تعامل دارند ، از مردم هستند ، تحصیل کرده اند ، اما جرات ترک شرایط فعلی برای رسیدن به شرایط بهتر را ندارند :
این اشخاص تناقض را تشخیص می دهند ، ناهنجاری و عدم توازن را می شناسند ، برای تعلیم و تعلم و ناگزیر برای این که بتوانند به اندازه ای که بتوانند تحصیل کنند و مفاهیم درسی استاندارد فیلتر شده را یاد بگیرند ناگزیر بوده اند چارچوب فکری سنتی همان چارچوبی که به گفته آرامش دوستدار امتناع تفکر دارد را بشکنند و دزدکی نیم نگاهی به جامعه بیاندازند .
بنابراین عدم تعادل را تشخیص می دهند ، اما آن قدر جلو نرفته اند که بدانند چکار باید کرد ؟
چه شیوه و چه روشی را در پیش باید گرفت ؟
ناگزیر هنوز به سنت پای بندند و عبور از آن را جایز نمی دانند .
این ها صرفا می توانند رفتار گروه اول را مورد انتقاد و تمسخر قرار دهند .
با انگشت نما کردن گروه اول وجدان خود را میان این همه ناهنجاری آسوده می کنند .
معمولا این ها را به نام "اصلاح طلب" می شناسیم .
این افراد ترجیح می دهند حافظ وار از همه چیز و همه کس انتقاد کنند و همه را به باد انکار ، حتی به ظاهر مستدل و منطقی و علمی بگیرند .
اما در برابر پرسش اساسی : "راه حل زیربنایی چیست ؟ " فرو می مانند ! .
در مورد گروه دوم از همان مقاله می توان نمونه آورد :
"از سوی دیگر سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرگزاری ایرنا(پایگاه خبری دولت) درهمین رابطه اظهار کرد: «طرح تفکیک جنسیتی که اخیرا توسط یکی از نهادهای کشور به اجرا گذاشته است، در ادارات موفقیتآمیز نیست. در کل در بحث مسائل جنسیتی موضوع اصلی رعایت حدود شرعی و اسلامی است و اینگونه تفکیکها نمیتواند موفقیتی در این زمینه داشته باشد.»"
.............................................
با خود اندیشیدم :
یک نیروی روحانی یا نیروی ارزشی :
وقتی در راس سازمان یا موسسه ای قرار می گیرد ، از آن جایی که با یافته های جدید علمی آشنا نیست ، از روش های مدیریتی و تعامل با منابع انسانی چیزی نمی داند ،
چه کار دیگری می تواند بجز تفکیک جنسیتی یا پرداختن به این قبیل مسائل انجام دهد ؟
چرا اصل کار را درست نمی کنیم ؟
گذاشته ایم : وضعیت غیر منطقی ، شرایط نامتقارن ، روابط اجتماعی ناهماهنگ ، ناجور و ناهنجار تداوم یابد ، برای چه ؟
برای اینکه حافظ وار بنشینیم و از همه چیز و همه کس انتقاد کنیم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر