۱۳۹۴ تیر ۳۰, سه‌شنبه

آنان که می دانند و آنان که نمی دانند . ( از سری عوارض جزم اندیشی )

برداشت و تلقی ما از :
دانش ، خرد ، آگاهی ، دانستن ، درک کردن ، توانایی استنباط و شناخت ، ادراک ، بینش ، بصیرت ، فراست ، تیزی و تیز هوشی ، سعه صدر ، حکمت ، ... چیست ؟ 
آیا در برداشت ما از دانستن اختلالی وجود دارد ؟
اگر بلی ، این اختلال نتیجه چیست ؟
مگر تو لوح محفوظی که درس غیب از او گیرند   ،   و یا گنجینه رحمت کز او پوشند خلعت‌ها
 و یا آن روح بی‌چونی کز این‌ها جمله بیرونی  ،  که در وی سرنگون آمد تأمل‌ها و فکرت‌ها
...
چو زلف خود رسن سازد ز چه‌ها شان براندازد   ،  کشدشان در بر رحمت رهاندشان ز حیرت‌ها  ( مولوی)

علم  آدم اسماء کل ها  ...

هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون ؟  ( آیا آنان که می دانند با آنان که نمی دانند مساوی هستند ؟ )
تفاوت دانایی با نادانی چیست ؟
چرا آنان که می دانند با آنان که نمی دانند برابر نیستند ؟
آنان که می دانند از چه روی برتر از آنان که نمی دانند می باشند ؟
آنان که می دانند چگونه دانسته اند که سزاوار پاداش اند ؟ و آنان که نمی دانند چگونه ندانسته اند که سزاوار تنبیه اند ؟
...
مواردی که طی آن به خاطر دانایی کسی مورد تشویق قرار گرفته یا شخص یا اشخاصی مورد نکوهش و تنبیه قرار گرفته اند در متون دینی و در اساطیر و فرهنگ ما چگونه بوده است ؟
یا لیت قومی یعلمون : 

هیچ نظری موجود نیست: