۱۳۹۴ آذر ۱۹, پنجشنبه

دعوا با علوم انسانی ، چرا ؟

هر دین 
هر سلوک و آیین و روش ابداع شده برای زندگی 
خود ، در آغاز مفاهیم مرتبط با علوم انسانی کارآمد و کاربردی زمان خویش بوده است . 
که مجموعه ای از آن ها در یک محیط جغرافیایی برای نظم بخشیدن به زندگی اجتماعی ، تدوین و تالیف شده ، مورد تایید اصحاب قدرت قرار گرفته و به عنوان قانون ساری و جاری گشته است ، 
هنوز (شاید ناگزیر) ، بیشترین خداسازی ها ، محال اندیشی ها ،  تلقین ها ، موهوم بافی ها ، استفاده از استعارات و تاریک و روشن های زندگی ،  اتفاقا توسط اصحاب علوم انسانی به ویژه طیف های بازاری آن از قبیل  : 
نویسندگان کتاب های بهداشت روانی مانند انواع و اقسام اسرار خوشبخت شدن و شاد زیستن و پولدار شدن و ... ، 
عرفان هایی که متهم به نوظهور بودن شده اند ! ، 
انواع و اقسام درمان های غیرعلمی ، 
افسانه راز ، کائنات ، انرژی مثبت و منفی ، فال ، کوانتوم  و ...
  که برخی حتی در نظام های دینی نیز تحت تعقیب قرار دارند ! .
هر چند مانند ( روشنفکری دینی ) خاستگاه این روش ها و متدها برخورد افکار موهوم با منابع علمی و فهم ناقص آن ها و کاربرد نادرست مفاهیم و فرمول های علمی در اثبات اندیشه های غیر قابل توجیه خویش می باشد (بیشتر با روش قیاس) ، اما به هر حال با علم واقعی فاصله بسیار دارند . 
متولیان هر فن و رشته و کسب و کار  با تحت حمایت قدرت قرار گرفتن گردش و رونق کسب خود را برای نسل های بعدی نیز تضمین می کنند .
این دانشمندان و متولیان علوم انسانی دوران های دور (1) ،  نیز با کاربردی ساختن دانش خود آن را تجاری نموده و در قالب پکیج ( بسته : شیعه ، سنی ، بودیسم ، شینتو ، عرفان سرخپوستی و ... ) هایی در بازار انحصاری ایجاد شده توسط سیاستمداران و نظامیانی که به پشتیبانی این عالمان علوم انسانی هر زمان برای  بسیج توده های مردم  (عوام) سخت محتاج بوده اند ، عرضه نموده اند . 
به تدریج این مفاهیم  به شکل قانون مسلط و دارای ضمانت اجرایی درآمده است . 
همان گونه که صنعت خودرو رقیبی جدی برای درشکه سازان بوده ،
صنایع ماشینی ، صنایع دستی را از رونق و اعتبار انداخته است . 
هر ساختار و سازوکار تثبیت شده و سازمان یافته در برابر تغییر و تعویض ، حتی توسعه و گسترش مقاومت می کند .
از آن جایی که متولیان مفاهیم بسته و محجور می دانند که رمز بقا و ماندگاری فرمول پیشنهادی شان ، همان بسته و غیر قابل تغییر بودن آن می باشد و دریافته اند که هر نوع نوگرایی در نهایت به برچیده شدن دکان شان منجر می گردد ، به همین دلیل بجای ارتقاء دانش خویش سعی در بسته نگاه داشتن جوامع دارند ( یعنی کاهش دانش دیگران ) ، بنابراین با هر کاربرد و فرمول نوظهور از نسخه خودشان نیز تقابل می کنند تا چه رسد به دانش علوم انسانی که مفاهیم پایه ای و ثابت پذیرفته شده و پذیرانده شده !  آنان را دستخوش دگرگونی و بی اعتباری می نماید . 

====================================== پانویس ها :

(1) - هر چند برخی ادعا نموده اند دانش خود را نه از تجربه و تحصیل ، گفتگو ، سفر ، سیر آفاق و انفس ، بلکه از جهان غیب گرفته اند .

هیچ نظری موجود نیست: