به تدریج !
برخلاف میل قلبی ام ,
دارم به این نتیجه می رسم :
انگار , تجزیه , نه تنها , تنها راه موجود , بلکه :
بهترین حالت ممکن از بین حالات متفاوتی که امکان تحقق دارد , می باشد .
چرا ؟
برای این که مملکت "بی صاحب" روز به روز , رو به ویرانی می رود .
به این مقاله توجه فرمایید :
هم دیکتاتوری و هم بی صاحب!
رامین کامران
برخلاف میل قلبی ام ,
دارم به این نتیجه می رسم :
انگار , تجزیه , نه تنها , تنها راه موجود , بلکه :
بهترین حالت ممکن از بین حالات متفاوتی که امکان تحقق دارد , می باشد .
چرا ؟
برای این که مملکت "بی صاحب" روز به روز , رو به ویرانی می رود .
به این مقاله توجه فرمایید :
هم دیکتاتوری و هم بی صاحب!
رامین کامران
خبرهایی که همۀ ما همه روزه در رسانه ها، بخصوص رسانه های مخالف یا مخالف
نمای خارج، میخوانیم، بسا اوقات نشان از نوعی بی صاحب ماندن کشور ایران
دارد، هر کس از هر گوشه اش چیزی میدزدد و البته هیچکس هم جوابگو نیست، آثار
باستانیش به حال خود رها شده و در معرض تخریب قرار دارد و دولت هم اعتنایی
ندارد، محیط زیستش که سپرده شده به دست حوادث و هر کس هر چه خواست میکند،
روزگار مردمش هم که این است که هست. به هر صورت هر کشور حالت ملک متعلق به
مردمانش را دارد و مثل هر ملکی نیاز به سرکشی و مراقبت دائم که البته بر
عهدۀ حکومت است. ولی در اینجا مملکت حالت ملک بی صاحب را پیدا کرده که هر
کس در آن هر کار میخواهد میکند، امری که در تصور معمول، با دیکتاتوری
منافات دارد. خلاصه اینکه کشوری هم دیکتاتوری باشد و هم بی صاحب، اسباب
تعجب است و تصور نمیکنم بتوان نمونه های بسیاری از آن یافت.
....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر