طرف اعتراض واقع شدن ،پذیرش طرف اعتراض مردم واقع شدن ،
از لوازم مسئولیت پذیری و جوابگویی است .
مسئولِ مسئولیت پذیر با قامتی ایستاده در جایگاه پاسخگویی می ایستد و آماده شنیدن پرسش ، پاسخ گفتن و جواب گویی می گردد .
از آغاز انقلاب و جنگ ، حاکمان مستبد پشتگرم به دین در کشور ما برای پرهیز از رودر رویی ، پاسخگویی و طرف پرسش واقع شدن دو روش در پیش گرفته اند ، این روش ها از روی متد ها و سبک های کلاسیک حکومت داری و علوم سیاسی رایج اقتباس نشده ، بنابراین شاید در الگو های آکادمیک گنجانده نشود .
مسئولِ مسئولیت پذیر با قامتی ایستاده در جایگاه پاسخگویی می ایستد و آماده شنیدن پرسش ، پاسخ گفتن و جواب گویی می گردد .
از آغاز انقلاب و جنگ ، حاکمان مستبد پشتگرم به دین در کشور ما برای پرهیز از رودر رویی ، پاسخگویی و طرف پرسش واقع شدن دو روش در پیش گرفته اند ، این روش ها از روی متد ها و سبک های کلاسیک حکومت داری و علوم سیاسی رایج اقتباس نشده ، بنابراین شاید در الگو های آکادمیک گنجانده نشود .
این روش ها ، بیشتر ، بر بستر فرهنگ ، باورها و واکنش های افراد به شرایط و رخداد ها به طور طبیعی ایجاد گردیده است :
روش اول و مرجح ، یعنی انتخاب اول حاکمان دینی در رویارویی با اعتراضات و مطالبات مردمی :
روش روی برگرداندن و خود را مافوق پاسخگویی پنداشتن بوده است .
یعنی حاکمان از اساس مردم را در جایگاه مطالبه و پرسش قرار نداده اند و کانالی بجز همان کانال گفتگوی یک طرفه باز نگاه نداشته اند .
ادعای کار کردن برای خدا و نه برای مردم ! .
روش اول و مرجح ، یعنی انتخاب اول حاکمان دینی در رویارویی با اعتراضات و مطالبات مردمی :
روش روی برگرداندن و خود را مافوق پاسخگویی پنداشتن بوده است .
یعنی حاکمان از اساس مردم را در جایگاه مطالبه و پرسش قرار نداده اند و کانالی بجز همان کانال گفتگوی یک طرفه باز نگاه نداشته اند .
ادعای کار کردن برای خدا و نه برای مردم ! .
ادعای انقلابی بودن و تداوم انقلاب موهوم ! .
صحنه سازی دشمن داشتن و برانداز داشتن ،
همه این گونه تصویرسازی و رفتارها با استبداد ابتدایی و بَدَوی باعث سرکوب مطالبات و خفه کردن پرسش ها و مطالبات مردمی گردیده است .
آشکار است از کسی که دشمن دارد ، می کشد یا کشته می شود ، در حال جنگ است ، درگیر مبارزه ای سِتُرگ است نمی توان انتظار داشت بنشیند و به چند سوال بچگانه مرفهین بی درد ! پاسخ گوید ! ؟ .
کسی که محو تماشای خالق همه موجودات و کائنات است سزاوار پاسخ گویی به پرسش در مورد اقتصاد که مخصوص انعام ( چهارپایان ) است ! ، نمی باشد .
بیت : تا عهد تو در بستم عهده همه بگسستم ، بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان ها ( سعدی )
در این روش حاکم از اساس کسی را در خور و لایق پرسش به حساب نمی آورد ، این منطق و حق را از بزرگ منشی (grandusity) پارانوئید گونه ارتباط خاص خود با عالم غیب (موهومات) به دست آورده است .
روش دوم که روش زیرکانه و مدرن تری است و به نسبت کاهش مشروعیت و حقانیت حاکمان نسبت به سلطه و استیلا بر کشور به تدریج به کار گرفته شده است ، روش مبرا دانستن مجریان و دست اندرکاران از پاسخ گویی بوده است .
در این روش پاسخگویی وظیفه دیو سیاهی شناخته می شود که قوای نظامی و انتظامی کشور ( البته بیشتر سپاه اختصاصی سلطنت فقهی ) ، را در دست دارد و از بیخ و اساس کسی را لایق و در خور پرسش از خود نمی شناسد .
در این روش تمامی مجریان و دست اندرکاران [بظاهر] همراه و همزبان با مردم از آن دیو سیاه برائت حاصل کرده در عین حال خود را ناگزیر و ناچار از متابعت او می دانند ! .
آشکار است از کسی که دشمن دارد ، می کشد یا کشته می شود ، در حال جنگ است ، درگیر مبارزه ای سِتُرگ است نمی توان انتظار داشت بنشیند و به چند سوال بچگانه مرفهین بی درد ! پاسخ گوید ! ؟ .
کسی که محو تماشای خالق همه موجودات و کائنات است سزاوار پاسخ گویی به پرسش در مورد اقتصاد که مخصوص انعام ( چهارپایان ) است ! ، نمی باشد .
بیت : تا عهد تو در بستم عهده همه بگسستم ، بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان ها ( سعدی )
در این روش حاکم از اساس کسی را در خور و لایق پرسش به حساب نمی آورد ، این منطق و حق را از بزرگ منشی (grandusity) پارانوئید گونه ارتباط خاص خود با عالم غیب (موهومات) به دست آورده است .
روش دوم که روش زیرکانه و مدرن تری است و به نسبت کاهش مشروعیت و حقانیت حاکمان نسبت به سلطه و استیلا بر کشور به تدریج به کار گرفته شده است ، روش مبرا دانستن مجریان و دست اندرکاران از پاسخ گویی بوده است .
در این روش پاسخگویی وظیفه دیو سیاهی شناخته می شود که قوای نظامی و انتظامی کشور ( البته بیشتر سپاه اختصاصی سلطنت فقهی ) ، را در دست دارد و از بیخ و اساس کسی را لایق و در خور پرسش از خود نمی شناسد .
در این روش تمامی مجریان و دست اندرکاران [بظاهر] همراه و همزبان با مردم از آن دیو سیاه برائت حاصل کرده در عین حال خود را ناگزیر و ناچار از متابعت او می دانند ! .
احمدی نژاد ، نیز ! ، آرام آرام در دوره دوم خیمه زدن بر جایگاه ریاست جمهوری ، آگاهانه یا ناخود آگاهانه ، خواسته یا ناخواسته ، به میل خود یا بر اثر تلقین و تشویق اطرافیان ، چنین رفتاری را در پیش گرفت .
هر چند با تداوم گفتمان مدیریت بر دنیا و پیچ آخر تاریخ ، راه توسل به روش اول را هیچ گاه به روی خود نبست .
هر چند با تداوم گفتمان مدیریت بر دنیا و پیچ آخر تاریخ ، راه توسل به روش اول را هیچ گاه به روی خود نبست .
در چنین حالت یا بهتر بگوییم با در پیش گرفتن چنین رفتاری توسط مسئولان ، مدیران ، روسا ، مجریان ، ... در واقع نمی توان چندان فرقی بین آنان و یکی از اعضای اپوزیسیون خارج از کشور قائل شد .
همان سخنانی که یکی از اجزای اپوزیسیون در مصاحبه رادیو تلویزیونی بر زبان می راند را می توان از زبان مسئولی که در پنهان و آشکار عهد کرده و عمل می کند که نظام پابرجا بماند ، شنید ! .
البته این شدنی نیست مگر با این اطمینان مالیخولیایی از فقدان اپوزیسیون ، از نبود جایگزین ( آلترناتیو ) ، یعنی آن قدر از نبود جانشین و فقدان برانداز خیال شان فارغ شده که خود پرده هایی نیمه کاره از براندازی را اجرا می نمایند .
در این حالت مجری هنگام روبرو شدن با پرسش و مطالبه ، در نهایت ، هنگامی که نتوانست عذر و بهانه و سفسطه ای ببافد با خیال راحت خود را یک تدارکاتچی صرف اعلام کرده و از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کند .
این رفتار برای فرار از پاسخگویی و مسئولیت در پیش گرفته شده است .
مانند کسی که می گوید من یک سپور هستم ، من جارو کش هستم ، یکی هستم مانند خودتان ، کاری انجام می دهم برای معاش و گذران زندگی و دستمزدی دریافت می کنم ، بروید از "دیو سیاه" حق تان را بگیرید ! .
گفتمان اصلاح طلبی نیز ، برای دست اندرکاران ، بیشتر ، دست آویز فرار از پاسخگویی است .
مانند : "من تدارکاتچی کسی بودم که جوابگو نیست !"
یعنی : "بروید جواب را از کسی بخواهید که {دست بر قضا} جوابگو نیست ."
یک دولت ناکار آمد و غیر مولد ،دولتی که به تصرف قشر غیر مولد درآمده است ، به دنبال محمل و دست آویزی برای فرار از پاسخگویی می گردد .
دولت اصلاح طلب = دولت غیر پاسخگو
اصلاح طلبی نوعی پاسخ گویی به مردم ، نوعی پاسخ نگفتن به مردم بوده که به تدریج تبدیل به راهکاری برای "تداوم مدیریت کشور بدون ارائه پاسخ و مسئولیت" درآمده است .
همان گونه که مشاهده کردیم دولت احمدی نژاد ناگزیر از ایجاد رونق هر چند با تزریق پول بی حساب بود .
احمدی نژاد حتا می خواست زمین ها را میان مردم تقسیم نماید ! .
وجوه اداره شده که بسیاری شرکت ها آن زمان دریافت نمودند وام های بلاعوضی بود که بازپرداختی نداشت .
برای
مناطقی که یک ورزشکار نیز نداشتند سالن ورزشی ساخته شد ، هر چند تنها
امکان مشغول به کار شدن نیروهای این طیف و این تیپ افراد در ساخت و ساز و اجرای پروژه
ها می باشد ، اجرای پروژه های عمرانی روشی برای بازتوزیع ثروت میان میراث خواران درآمده است .
چرا بدون مدرک و بدون درخواست میان مردم پول توزیع می کرد ؟
چون خود را ناگزیر از متحقق ساختن وعده هایی به تعویق افتاده می دید .
اما یک دولت اصلاح طلب درصدد تحقق هیچ چیز نیست ! .
لیکن در زمان خاتمی مردم به مصداق "خودم کردم که لعنت بر خودم باد" در رودربایستی با خود و با یکدیگر درمانده بودند . اما در دوران احمدی نژاد : همان گونه که دیدیم حرکت ها و اعتراضات مردمی تا جایی پیش رفت که رو در روی رئیس جمهور به او می گفتند :
جای رئیس جمهور فاشیست در دانشگاه نیست ! .
حال بایستی دید بین تفکر احمدی نژاد با خاتمی ،هاشمی و یا روحانی چه تفاوتی وجود دارد ؟
کدام یک ولایت فقیه را به رسمیت نمی شناسند ؟
کدام یک در استقرار و تحکیم موهومات در سیستم حکومتی مشارکت و فعالیت موثر نداشته اند ؟
آغاز اصلاحات واقعی با باز شدن فضای سیاسی و بهبود روش های تصمیم گیری و استقرار سیستم شایسته سالاری در انتصابات و استخدام های دولتی می باشد . حال آن که در تمامی این دولت ها ، روز بروز از طریق دفاتر نمایندگی رهبری و بسیج ادارات و حراست ها سیستم جابجایی و تصفیه افراد غیر خودی به ترتیب اولویت های مقرر از بالا ، در حال اجراست و بوده است .
چه زمانی قرارداد های کارگری سفید امضا متوقف گردیدند ؟
... هیچ گاه !
... روز بروز برده داری در عیان ترین اشکال آن در کشور نهادینه تر شده و می شود .
چه نسبتی بین تفکر سه رئیس دولت (سازندگی : هاشمی ، اصلاحات : خاتمی ، اعتدال : روحانی) که ملبس به لباس روحانیت می باشند با "واقع بینی" ، "تولید" و "توسعه" برقرار است ؟
چه نظری در مورد دموکراسی دارند ؟
بنابراین اصلاح طلبی دولت پوششی برای جوابگو نبودن دولت و بازی انتخابات ترفند و خدعه ای برای خاموش ساختن اعتراضات مردمی و به تعویق انداختن آن ها می باشد .
راه یافتن کسانی که با ترفندهای روانی ، فرهنگی ، نمایشی خود را "طرفدار مردم" ، "همراه مردم" ، یا دست کم "مامور و معذور" قلمداد می کنند به هیچ وجه به صرفه و صلاح ما مردم نیست .چه نظری در مورد دموکراسی دارند ؟
بنابراین اصلاح طلبی دولت پوششی برای جوابگو نبودن دولت و بازی انتخابات ترفند و خدعه ای برای خاموش ساختن اعتراضات مردمی و به تعویق انداختن آن ها می باشد .
همان گونه که در پیوند به مصاحبه آقای زعیم مشاهده می فرمایید روند در پیش گرفته شدن چنین رفتارهایی توسط مجریان امور ، کسانی که اختیار اداره کشور را تقریبا به طور کامل در اختیار دارند ، را مشاهده می فرمایید .
هر برداشتی که از نحوه شکل گیری این گونه رفتار داشته باشیم ، ادعای این که از آغاز رئیس دولت به قصد اجرای چنین پرده ای وارد بازی شده باشد ، دیگر ! ، رنگی ندارد .
=============================
یافته های بعدی :
کار به جایی رسیده است که پسر آیت الله جنتی ، یعنی کسی که همه بریدن ها و دوختن ها به ایشان و جناح اصفهان ( بخاطر پر تعداد بودن پاسداران قدرتمند ) منسوب است نیز می گوید :
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر