"آلترناتیو سیاسی" از دل "سبک های زندگی آلترناتیو" بیرون می آید .
از دل "جور دیگری زندگی کردن" .
رقیب و جانشینِ سیاسی این حکومت را "کسانی" (مردمانی) به قدرت می رسانند که روش و سبک زندگی پیشنهادیْ ، یا اجباریِ ، این حکومت را نمی پسندند .
دِلِ شان نمی خواهد ، یا ترجیح می دهند ، یا واجب می دانند به گونهى دیگری زندگی کنند .
تصمیم گرفته اند به هر قیمتی که باشد بر اساس الگوی بهتریْ (به باور خودشان) زندگی و فرصت عمر را به پایان برسانند :
کسب و کار داشته باشند ، فرزندان شان را تربیت کنند ، خرید کنند ، ازدواج کنند ، معاشرت ، پوشش ، فرهنگ ، ... ، خلاصه : روزِگارِ دیگری داشته باشند .
کسانی (مردمی) که سرنوشت خویش را به سرنوشت حکومت گره نمی زنند ،
یعنی هنگامی که :
حکومت پول ندارد آن ها دارند (یا سعی می کنند داشته باشند ، یا سعی می کنند متاثر از آن نشوند ) ،
حکومت رابطه اش با کشوری خراب است رابطه آن ها با آن کشور درست و عادی است ،
حکومت با کسی ، چیزی ، کشوری ، ایده ای ... سّــرِ جنگ دارد ، آن ها سّــرِ صلح و آشتی دارند .
و ... مانند این ها ! .
این کسان را در نوشته ها و مقالات و انتشارات : دیگر اندیشان یا "دگر اندیشان" ، دیگر باشان ، دیگر خواهان ، دگرگونی خواهان ، ... می نامند .
هر چند ممکن است هیچ اعتراض آشکاری به رفتار حکومت نداشته باشند ، شاید اصلا درون حاکمیت جای گرفته باشند ، اما به هر حال طیف کسانی که آلترناتیو را می سازند از همراهان حاکمیت فعلی تا اپوزیسیون ، دشمنان و براندازان آن را در بر می گیرد .
یعنی چه بسا کسی کارگزار رژیم باشد ، اما سبک زندگی و رفتارش در ساخته شدن جانشین و آلترناتیو رژیم نقش داشته باشد .
البته استثناها در گفتگوی در سطح کلان (ملی) چندان مهم نیستند اما برای تشریح و شناخت بهتر و دقیق تر مفهوم ناگزیر بایستی طرح گردد .
آلترناتیو سیستم سیاسی - اقتصادی ای که :
"مجوزی" است ، "اجازه ای" است ،
"محللی" و "مقلد" ی است ،
به گونه ایْ ، مغایرْ ، با روشی که حاکمیت فعلی اجازه می دهد و ترویج می کند .
رقیب و جانشینِ سیاسی این حکومت را "کسانی" (مردمانی) به قدرت می رسانند که روش و سبک زندگی پیشنهادیْ ، یا اجباریِ ، این حکومت را نمی پسندند .
دِلِ شان نمی خواهد ، یا ترجیح می دهند ، یا واجب می دانند به گونهى دیگری زندگی کنند .
تصمیم گرفته اند به هر قیمتی که باشد بر اساس الگوی بهتریْ (به باور خودشان) زندگی و فرصت عمر را به پایان برسانند :
کسب و کار داشته باشند ، فرزندان شان را تربیت کنند ، خرید کنند ، ازدواج کنند ، معاشرت ، پوشش ، فرهنگ ، ... ، خلاصه : روزِگارِ دیگری داشته باشند .
کسانی (مردمی) که سرنوشت خویش را به سرنوشت حکومت گره نمی زنند ،
یعنی هنگامی که :
حکومت پول ندارد آن ها دارند (یا سعی می کنند داشته باشند ، یا سعی می کنند متاثر از آن نشوند ) ،
حکومت رابطه اش با کشوری خراب است رابطه آن ها با آن کشور درست و عادی است ،
حکومت با کسی ، چیزی ، کشوری ، ایده ای ... سّــرِ جنگ دارد ، آن ها سّــرِ صلح و آشتی دارند .
و ... مانند این ها ! .
این کسان را در نوشته ها و مقالات و انتشارات : دیگر اندیشان یا "دگر اندیشان" ، دیگر باشان ، دیگر خواهان ، دگرگونی خواهان ، ... می نامند .
هر چند ممکن است هیچ اعتراض آشکاری به رفتار حکومت نداشته باشند ، شاید اصلا درون حاکمیت جای گرفته باشند ، اما به هر حال طیف کسانی که آلترناتیو را می سازند از همراهان حاکمیت فعلی تا اپوزیسیون ، دشمنان و براندازان آن را در بر می گیرد .
یعنی چه بسا کسی کارگزار رژیم باشد ، اما سبک زندگی و رفتارش در ساخته شدن جانشین و آلترناتیو رژیم نقش داشته باشد .
البته استثناها در گفتگوی در سطح کلان (ملی) چندان مهم نیستند اما برای تشریح و شناخت بهتر و دقیق تر مفهوم ناگزیر بایستی طرح گردد .
آلترناتیو سیستم سیاسی - اقتصادی ای که :
"مجوزی" است ، "اجازه ای" است ،
"محللی" و "مقلد" ی است ،
در آن سیستم همه :
جیره خوار ( حقوق بگیر ، یارانه بگیر ، کارگزار ، مناقصه گر ، طرف قرارداد ، طرف مشورت ، پیمانکار ، پیمانکارِ پیمانکار ، تامین کننده ملزومات ، مستخدم و یا مستخدمِ مستخدمِ ! ، تحت پوشش ، ... ) دولت و حکومت هستند ،
جیره خوار ( حقوق بگیر ، یارانه بگیر ، کارگزار ، مناقصه گر ، طرف قرارداد ، طرف مشورت ، پیمانکار ، پیمانکارِ پیمانکار ، تامین کننده ملزومات ، مستخدم و یا مستخدمِ مستخدمِ ! ، تحت پوشش ، ... ) دولت و حکومت هستند ،
یعنی : به نوعی چشم شان به جیب دولت و حکومت و نهادهای برکشنده حکومت ، دوخته شده است ،
کسی بدون اجازه نمی تواند :
نان بخورد ، رای بیاورد ،
قهرمان ورزشی شود ،
رتبه اول علمی شود ! ،
مخترع شود ، محبوب باشد ،
حتی درمان شود ! .
حتی به جبهه جنگ اعزام شود ! ! ! ؟ ؟ ؟ ،
هرچند اگر :
هم صنف ، همسنگر ، همکار ، همراه ، همفکر ، همشهری ، هم خانواده ، هم لباس ، و همردیف بوده باشد .
آلترناتیو چنین سیستمی ، ناگزیر ، مردمانی هستند و یا خواهند بود که اسیر این شرایط نشوند ، نتوان آن ها را در این چنبر ، در این سیکل بسته گرفتار ساخت ! .
یکی از دوستان که با وجود امکان اشتغال در نهادهای غیر دموکرتیک ، این امکان را رها کرده و به کسب و کار در بخش خصوصی مشغول شده بود . و سوابق "حضور در جبهه" اش می توانست وی را از جستجوی کار و تلاش برای راه اندازی کسب و کار مستقل در بخش خصوصی بی نیاز گرداند ، پیشنهادهای استخدام رسمی و یا گونه های دیگر همکاری را نپذیرفته و به شغل آزاد روی آورده بود ، می گفت :
"با وجود آن که ابراز مخالفت و اظهار نظر صریحی در مخالفت با عملکرد و سازوکار رژیم نداشته ام ، نمی دانم چرا هنگامی که با دوستان سابق ام تماس می گیرم مرا همردیف سایر معترضین و مخالفان تلقی کرده و عناد یا دلخوری خویش را پنهان نمی دارند ! ؟ "
به او گفتم که با پناه نبردن زیر چتر حمایت رژیم و داخل نشدن در سلک اسیرانی که درون این حلقه بسته گرفتار بوده و به تصور خود روزگار را به رفاه و امنیت و آسایش می گذرانند ، در واقع گزینش خود را انجام داده و "روش زندگی دیگری" را برای خود برگزیده است ، که این گزینش وی را در ردیف آلترناتیو یا سازندگان آلترناتیو رژیم قرار می دهد .
هر چند امکان استراق سمع و شنود و خبرچینی و استنطاق از نزدیکان افراد برای کسب اطلاع از افکار رسما اعلام نشده فرد منتفی نمی باشد ، اما در خصوص این مورد چندان نیازی به اعمال این روش ها برای آگاهی از افکار و مواضع رسما اعلام نشده فرد نبوده است .
...
تا این جا دانستیم آلترناتیوِ سیستمِ سیاسیِ مستقرِ فعلیْ ، چگونه آلترناتیوی (سبک زندگی) است . یکی از دوستان که با وجود امکان اشتغال در نهادهای غیر دموکرتیک ، این امکان را رها کرده و به کسب و کار در بخش خصوصی مشغول شده بود . و سوابق "حضور در جبهه" اش می توانست وی را از جستجوی کار و تلاش برای راه اندازی کسب و کار مستقل در بخش خصوصی بی نیاز گرداند ، پیشنهادهای استخدام رسمی و یا گونه های دیگر همکاری را نپذیرفته و به شغل آزاد روی آورده بود ، می گفت :
"با وجود آن که ابراز مخالفت و اظهار نظر صریحی در مخالفت با عملکرد و سازوکار رژیم نداشته ام ، نمی دانم چرا هنگامی که با دوستان سابق ام تماس می گیرم مرا همردیف سایر معترضین و مخالفان تلقی کرده و عناد یا دلخوری خویش را پنهان نمی دارند ! ؟ "
به او گفتم که با پناه نبردن زیر چتر حمایت رژیم و داخل نشدن در سلک اسیرانی که درون این حلقه بسته گرفتار بوده و به تصور خود روزگار را به رفاه و امنیت و آسایش می گذرانند ، در واقع گزینش خود را انجام داده و "روش زندگی دیگری" را برای خود برگزیده است ، که این گزینش وی را در ردیف آلترناتیو یا سازندگان آلترناتیو رژیم قرار می دهد .
هر چند امکان استراق سمع و شنود و خبرچینی و استنطاق از نزدیکان افراد برای کسب اطلاع از افکار رسما اعلام نشده فرد منتفی نمی باشد ، اما در خصوص این مورد چندان نیازی به اعمال این روش ها برای آگاهی از افکار و مواضع رسما اعلام نشده فرد نبوده است .
...
حال در ادامه ببینیم مصداق این چنین آلترناتیوی در جامعه ایران کدام است ؟
یعنی چه اشخاص ، فرقه ، گروه ، صنف ، قشر ، مشاغل ، طرز فکر موجود در زمره سازندگان آلترناتیو رژیم قرار دارند ؟ .
و این سیستم حکومتی خاص ، برای پیشگیری از رشد چنین آلترناتیوی ، برای پیشگیری از ساخته شدن و برآمدن چنین آلترناتیوی ، تا کنون چه کارهایی انجام داده و نیز در حال انجام می باشد ... ؟ :
یعنی چه اشخاص ، فرقه ، گروه ، صنف ، قشر ، مشاغل ، طرز فکر موجود در زمره سازندگان آلترناتیو رژیم قرار دارند ؟ .
و این سیستم حکومتی خاص ، برای پیشگیری از رشد چنین آلترناتیوی ، برای پیشگیری از ساخته شدن و برآمدن چنین آلترناتیوی ، تا کنون چه کارهایی انجام داده و نیز در حال انجام می باشد ... ؟ :
....
http://safaeeyan.blogspot.de/2016/09/blog-post_22.html
شغلی برای زندگی
حدود سه سال است تلاش می کنم به شغل روانشناسی مشغول
شوم ولی نتوانسته ام. داشتن سوء سابقه سیاسی در این ناکامی بی اثر نبوده است.
ادعای مشاوره اینترنتی آن هم برای من قطعا پیامدهای
قانونی خواهد داشت. از این به بعد اقدام به (( فروش وقت )) می کنم و در وقتی که خریده
اید با اسکایپ، یاهو مسنجر،... با شما گفتگو می کنم.
برای شروع کار در شش ماه آینده قیمت هر وقت 45 دقیقه
ای 30 هزار تومان است. برای گرفتن وقت می توانید با ایمیل زیر پیام بفرستید:
safayemehdi@gmail.com
سایر یافته ها :
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر