۱۳۹۴ دی ۱۶, چهارشنبه

الگوهای تاریخی : سیر نامگزاری در تاریخ ما

یکی از الگوهایی که در تاریخ مرتب تکرار گردیده مربوط به زندگی غالب و مغلوب در کنار یکدیگر می باشد . 
قوای غالب ، پس از غلبه ، ناگزیر از روی آوردن به توجیه می باشند . 
زیرا بایستی دلایلی برای کشتن پدران نسلی که به بردگی و سلطه گرفته اند بیابند . 
نمی دانم این وضعیت  تا چه اندازه می توانسته در برساختن مفاهیم  موثر باشد اما به هر حال قابل انکار نیست . 
کشتن ، چند لحظه یا چند روز بیشتر طول نمی کشد ولی سلطه و استثمار و بهره کشی ، مادام العمر و همیشگی است . 
وقتی شما پدر کسی را می کشید ، و پس از آن ، یک عمر بایستی از فرزند و نوادگان آن پدر باج و خراج  بستانید ، ( آن گونه که در گذشته معمول بوده و هنوز نیز به اشکال مدرن تری رواج دارد ) ، در این حالت ناگزیر هستید ، دلیلی برای کشتن پدر آن کسی که امروز به بردگی گرفته اید بیابید . 
بنابراین مفاهیمی چون مشرک ، کافر ، گمراه ، طاغوت ، ... ( هر آن چه به "مهدورالدم" منتهی گردد )  به خوبی می تواند در این میان کاربرد داشته باشد . 
برای باج و خراج نیز بهتر است نام آبرومندانه تری ابداع ، یا پیدا کنید : زکات ، جزیه ، مالیات ، خراج ، خمس ، و ... نیز این جا می توانند کاربرد داشته باشند .
نقش "قاضی شارح"  ها این میان می تواند بسیار اساسی باشد .
در سناریویی که به تصویر کشیدیم وظیفه مفهوم سازی و "نام گزاری" به عهده "قاضی شارح" (نوعی) می باشد . 
در برداشت تاریخی من ،  دعوت و راه گشایی برای مغولان و دیگر طوایف و اقوام خونریز نیمه وحشی  توسط  برده داران همیشگی جامعه ما ( بزرگ : بازاریان ، زمین داران ، سپاهیان ) ، برای خارج ساختن رقیب از صحنه و یا گسترش سلطه بر مردمان ( بردگان )   انجام پذیرفته است .
سپس رنگ و لعاب دادن به ددمنشی ها و آدم کشی های ( البته برنامه ریزی شده و هدفمند  ) آنان و نامگزاری موجه و آبرومند بر خونریزی ها و زیاده طلبی ها ، وظیفه و نقش تاریخی همین قاضی شارح ها  بوده است . 
...

هیچ نظری موجود نیست: