نباشم بدین محضر اندر گواه ، نه هرگز براندیشم از پادشاه
رای ندادن ، شرکت نکردن در نمایش خرید اعتبار و مشروعیت برای دیو سانان و ضحاک مسلکان ، گواه نبودن بر مردمی بودن یک حاکم ستمکار :
سابقه ای دیرینه دارد ، دست کم ، به اندازه سالیانی که از خروج کاوه بر علیه ضحاک می گذرد .
با توجه به داستان کاوه و ضحاک در شاهنامه از اصول نامردمی (دیو بودن ) "گواه بودن در محضر ستم کار" می باشد .
دلیل گواه بودن در محضر پادشاه (ستم کار) ، ترس می باشد :
رای ندادن ، شرکت نکردن در نمایش خرید اعتبار و مشروعیت برای دیو سانان و ضحاک مسلکان ، گواه نبودن بر مردمی بودن یک حاکم ستمکار :
سابقه ای دیرینه دارد ، دست کم ، به اندازه سالیانی که از خروج کاوه بر علیه ضحاک می گذرد .
با توجه به داستان کاوه و ضحاک در شاهنامه از اصول نامردمی (دیو بودن ) "گواه بودن در محضر ستم کار" می باشد .
بر آن محضر اژدها ناگزیر (ناچار ، از روی ترس) گواهی نوشتند برنا و پیر
حال بررسی کنیم روش های ضحاک های جامعه ما از دیرباز چگونه بوده است :
ا- همراه ساختن موبدان ( یعنی نیروهای مذهبی و متولیان دینی جامعه با خود :
زرخریدان ، مزدوران ، کارکنان دولت ، پیمانکاران سازمان های دولتی ، وابستگان ، بستگان ، کارکنان به کنار ، بلکه "راستان" جامعه ، آدم هایی که دیگران آن ها را خوبان جامعه می دانند ، نیز ، از بیم شان و شاید بخاطر کوتاهی فکرشان و ساده اندیشی یا "ضعف نفس" شان بر مردمی بودن ستمکار گواه گشته اند .
... ناتمام است به اندازه کارهای نیمه کاره آرش ، کاوه ، ، بابک ، مزدک ، مانی ، فیروز ، و ...
بباید بدین بود همداستان که من ناشکبیم بدین داستان
در این بیت ضحاک موبدان را با خود هم داستان و هم رای می خواهد زیرا در آغاز روی سخن اش با آنها بوده است :
از آن پس چنین گفت با موبدان که ای پرهنر با گهر بخردان
در اختیار و خدمت گرفتن نظام دیوان سالاری و اطلاع رسانی جامعه :
یکی محضر اکنون بباید نوشت : که جز تخم نیکی سپهبد نکشت
نگوید سخن جز همه راستی ، نخواهد به داد اندرون کاستی
مطیع ساختن انسان های خوشنام و موجه جامعه از روی ترس :
زبیم سپهبد همه راستان ! ؟ برآن کار گشتند همداستان
مطیع ساختن انسان های خوشنام و موجه جامعه از روی ترس :
زبیم سپهبد همه راستان ! ؟ برآن کار گشتند همداستان
... ناتمام است به اندازه کارهای نیمه کاره آرش ، کاوه ، ، بابک ، مزدک ، مانی ، فیروز ، و ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر