امروز با خود می اندیشیدم :
چگونه است که کاملا متضاد و متناقض می توانیم بیاندیشیم و عمل کنیم ؟
مانند این که کسانی که از مذهب , نردبان امرار معاش و ترقی اجتماعی و سلطه و استعلا بر دیگران ساخته اند چگونه هم می توانند باور داشته باشند :
"آخرین حُبّ ی که از دل انسان بیرون می رود حُبِّ "جاه معنوی" است .
و همزمان ! , برای خود اختیارات و جایگاهی در همان اندازه که پیامبر اسلام داشته است ( نامحدود ) قائل گردند ! ؟
این شدنی نیست مگر این که هر چند شاید به زبان نیاورند اما خود را بری از اشتباه بپندارند , یعنی خود را خدایی بپندارند ؟
که البته لازمه این گونه اندیشیدن , "گسستن از واقعیت" می باشد یعنی تفکر هذیان آلود داشته باشند .
ولی بیشتر به لایف استایل و کسب و کار ناجور تطبیق پیدا می کند یعنی :
کنش بد , عادت ناجور , سبک زندگی نادرست , اختلال شخصیت ؟؟؟ .
...
چگونه است که کاملا متضاد و متناقض می توانیم بیاندیشیم و عمل کنیم ؟
مانند این که کسانی که از مذهب , نردبان امرار معاش و ترقی اجتماعی و سلطه و استعلا بر دیگران ساخته اند چگونه هم می توانند باور داشته باشند :
"آخرین حُبّ ی که از دل انسان بیرون می رود حُبِّ "جاه معنوی" است .
و همزمان ! , برای خود اختیارات و جایگاهی در همان اندازه که پیامبر اسلام داشته است ( نامحدود ) قائل گردند ! ؟
این شدنی نیست مگر این که هر چند شاید به زبان نیاورند اما خود را بری از اشتباه بپندارند , یعنی خود را خدایی بپندارند ؟
که البته لازمه این گونه اندیشیدن , "گسستن از واقعیت" می باشد یعنی تفکر هذیان آلود داشته باشند .
ولی بیشتر به لایف استایل و کسب و کار ناجور تطبیق پیدا می کند یعنی :
کنش بد , عادت ناجور , سبک زندگی نادرست , اختلال شخصیت ؟؟؟ .
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر