روش های خیال بافانه , رویا پردازانه , پیامبر مآبانه , پیشگویانه , روش های غیر متکی به واقع بینی و دریافت های واقعی از جهان خارج , روش هایی که هر چند زودبازده !
بوده , اما دارای عاقبت نامعلوم و شاید بدفرجام می باشند , یکی پس از دیگری
با محک تجربه کنار می روند .
امیدوار ساختن فرد به موهومات , موجودات خیالی و افسانه ای , باوراندن هویت های مبهم و نسبت دادن سرنوشت به آنان , مانند هویت های موهومی که هر روزه توسط سخنرانان , شومن ها , ملاهای مدرن , روضه خوان ها و ... ساخته می شود از قبیل کائنات , کیهان , کوانتوم ( کاربرد خاص کوانتوم در فلسفه) , نوعی مثبت اندیشی که امید واهی در فرد ایجاد می نماید , انواع تلقین ها و ,
در مجموع روش هایی که با باوراندن موثر بودن عوامل موهوم در سرنوشت فرد مدت کوتاهی احساس خوبی ( بیشتر نیم بند , شکننده و گریزپا ) در وی ایجاد می نمایند یا باعث تعادل موقتی و شکننده وی با محیط البته مبتنی بر انتظار بیش از حد زودباورانه و ساده لوحانه وی از پیرامون می گردند ,
یکایک جای خود را به روش های مبتنی بر شناخت و واقع بینی و بینش واگذار می کنند .
به گفته یکی از محققان , پژوهش زیر در باره کاربرد تلقین مثبت اندیشی فانتزیک در مورد افرادی که دچار افسردگی بوده اند بدین نتیجه رسیده است : هر اندازه که مثبت اندیشی فانتزیک در وضعیت فرد افسرده سودمند و موثر واقع شود , به همان اندازه می تواند در آینده مسئله ساز شده و اوضاع را دشوارتر و پیچیده تر سازد .
دشواری ها از آن جا ناشی می شود که تصورات غیر واقع بینانه در مورد آینده باعث کاهش میزان تلاش و کوشش فعلی فرد برای بهبود اوضاع می گردد .
در مورد باورهای فانتزیک مذهبی که توسط متولیان دینی به مردم تلقین شده است نیز با همین سناریو روبرو هستیم .
میلیون ها , شاید میلیاردها انسان به امید این که انجام چند آیین ساده (گاهی بسیار کمتر : فقط "متاثر شدن" ! , "ریختن یک قطره اشک" ! ) در طول روز می تواند پاداش زندگی آسوده و برخورداری بی اندازه ابدی برای شان به همراه داشته باشد دست از کار و تلاش برداشته و به شیادان سیاستمدار یا سیاستمداران شیاد گوش سپرده اند .
هنوز مردم مشرق زمین در انتظار : " می رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند ( اقبال لاهوری ) " , منفعل و در اسارت نشسته اند ! .
امیدوار ساختن فرد به موهومات , موجودات خیالی و افسانه ای , باوراندن هویت های مبهم و نسبت دادن سرنوشت به آنان , مانند هویت های موهومی که هر روزه توسط سخنرانان , شومن ها , ملاهای مدرن , روضه خوان ها و ... ساخته می شود از قبیل کائنات , کیهان , کوانتوم ( کاربرد خاص کوانتوم در فلسفه) , نوعی مثبت اندیشی که امید واهی در فرد ایجاد می نماید , انواع تلقین ها و ,
در مجموع روش هایی که با باوراندن موثر بودن عوامل موهوم در سرنوشت فرد مدت کوتاهی احساس خوبی ( بیشتر نیم بند , شکننده و گریزپا ) در وی ایجاد می نمایند یا باعث تعادل موقتی و شکننده وی با محیط البته مبتنی بر انتظار بیش از حد زودباورانه و ساده لوحانه وی از پیرامون می گردند ,
یکایک جای خود را به روش های مبتنی بر شناخت و واقع بینی و بینش واگذار می کنند .
به گفته یکی از محققان , پژوهش زیر در باره کاربرد تلقین مثبت اندیشی فانتزیک در مورد افرادی که دچار افسردگی بوده اند بدین نتیجه رسیده است : هر اندازه که مثبت اندیشی فانتزیک در وضعیت فرد افسرده سودمند و موثر واقع شود , به همان اندازه می تواند در آینده مسئله ساز شده و اوضاع را دشوارتر و پیچیده تر سازد .
دشواری ها از آن جا ناشی می شود که تصورات غیر واقع بینانه در مورد آینده باعث کاهش میزان تلاش و کوشش فعلی فرد برای بهبود اوضاع می گردد .
در مورد باورهای فانتزیک مذهبی که توسط متولیان دینی به مردم تلقین شده است نیز با همین سناریو روبرو هستیم .
میلیون ها , شاید میلیاردها انسان به امید این که انجام چند آیین ساده (گاهی بسیار کمتر : فقط "متاثر شدن" ! , "ریختن یک قطره اشک" ! ) در طول روز می تواند پاداش زندگی آسوده و برخورداری بی اندازه ابدی برای شان به همراه داشته باشد دست از کار و تلاش برداشته و به شیادان سیاستمدار یا سیاستمداران شیاد گوش سپرده اند .
هنوز مردم مشرق زمین در انتظار : " می رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند ( اقبال لاهوری ) " , منفعل و در اسارت نشسته اند ! .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر