۱۳۹۵ شهریور ۲۵, پنجشنبه

ایثار گری واقعی این روزها چگونه است ؟

دوستی که جایی در راست و درست شدن امور ( بر مدار قانون و تدبیر و انسانیت) نقش ویژه ای دارد , در پاسخ به این که چرا نام اش میان مدیران رسمی آن موسسه نیست , گفت : "بگذاریم کار ها بسامان برسد. رییس بودن که مهم نیست ."
برای اش چنین نوشتم : 
برای به سامان رسیدن کارها , گردش درست کار و جایگزین شدن تدبیر و خرد به جای ناسزاگویی و  کتک کاری :
به گذشت و ایثاری بیش از آن چه یک جنگ به آن نیاز دارد  , نیازمند هستیم  .
در جنگ , کسی که گذشت می کند ( به رفتن خود و ماندن دیگران رضایت می دهد )  دستِکَم  از موهبتِ راحت شدن از تحمل و درک شرایط ناگوار (شرایط جنگی ) , اضطراب انتظار , برخوردار شده و افزون بر آن تبدیل به اسطوره و قهرمان  می گردد .
پس از گذشت و ایثار , دیگر :  دردی  , رنجی , زحمتی , باری که باید به مقصد رسانده شود , برای اش  باقی نمی ماند  . 
اما در اصلاح سازوکار و سیستم ها  , هر اقدام و هر گذشتی سرآغاز یک مسئولیت و  عبرت است  .
وقتی پاداش مادی و مقام نیز در کار نباشد ,  فقط  "عزت نفس"  برای ایثارگر باقی می ماند  .
یک حس  مانند حس ای که به یک نگهبان یا پاسبان دست می دهد , زمانی که دیگران در خواب اند و او مشغول پاسبانی است و زیر لب این بیت شعر سعدی را زمزمه می کند :
خفته خبر ندارد , سر بر کنار جانان
کاین شب دراز باشد , بر چشم پاسبانان

هیچ نظری موجود نیست: