۱۳۹۵ مهر ۲۸, چهارشنبه

جامعه ای با روح اسیر یا تداوم توحش زیر پوست جامعه !

دوست عزیزی نوشته بود : 
"جامعه اي با روح اسير
روح سنت اسير است. اسير عقايد کهنه، محدوديت هاي عرفي، هويت هاي تاريخي و انتظارت بيهوده. جامعه ايران اسير در سنت است و براي همين روح ايراني رها نيست تا بتواند آزادانه پرواز کند. " 

در پاسخ برای اش نوشتم :

انتظارات بیهوده
یعنی خواست هایی نامتناسب با زندگی اجتماعی و جامعه متمدن
منشاء سایر نشانه ها می باشد .

انگیزه های بدوی غریزی که تغییر شکل می یابند و نمود ظاهری شان قداست یا رنگ و لعاب یا آبرومندی می یابد .
انتظار تفوق مطلق بر طرف مقابل رابطه اجتماعی که یکی از خصوصیات دنیای وحش و جوامع غیر متمدن و بدوی می باشد , هنوز در سر مردمان ما (و البته همه جوامع ,  منتها به تناسب) جولان دارد .
این انتظار و انگیزه :
پادشاهی , سلطنت , حکومت استبدادی و سلطنت فقیهان ,
بهره کشی بی حدو حصر ,
انتظار اطاعت مطلق در حد اطاعت مخلوق از خالق  ,
انتظار این که دیگران در راه هموار ساختن اهداف ما کشته شوند , یعنی خودشان را به کشتن دهند ( با نامگزاری آن تحت عنوان شهادت ! و قداست مذهبی بخشیدن به آن و اتصال به غیب و ... ! ) ,
و ...
را به همراه می آورد .
رنگ و لعاب این انتظارات بدوی و حیوانی , برخی , دیگر , حتی در جوامع نیمه متمدن ما نیز پذیرفته شده نیست .
بدین لحاظ آدب و رسوم و هویت های موهوم برای رنگ و رو و آبرو و قداست بخشیدن به این امیال به تدریج در طی اعصار متمادی ساخته شده اند .
بجای زنجیر کردن زنان حرمسرا و یا داغ نهادن بر آنان و یا زندانی کردن شان در خانه بایستی نماد و نشانه ای بر آنان نهاد که مردان دیگر بدانند : "این ملک صاحب دارد" !
لذا تکه پارچه ای تحت عنوان حجاب یا خال قرمزی روی پیشانی زن شوهردار ( آن گونه که در هندوستان رایج است ) ,
جای کارکرد های بدوی و وحشی را به تدریج گرفته است .
...

هیچ نظری موجود نیست: