۱۳۹۵ آبان ۴, سه‌شنبه

توهم عمومیت , در بر گیرندگی و حضور در همه ارکان جامعه

امروز , باز هم !  دوست ام نوشته بود : 
رهاشدگان سرگشته:
بر لبانم سایه ای از پرسشی مرموز   /     در دلم دردیست بی آرام و هستی سوز
راز سرگردانی این روح عاصی را   /    با تو خواهم در میان بگذاردن، امروز  /      فروغ فرخزاد
جامعه ایران قرنهاست که تا حدی مفهوم رهایی را می فهمد و شاید این مفهوم رهایی را از خیام آغاز کرده است. 

اما درک ایرانی از رهایی به آرامش و پایداری نمی رسد و نتیجه این رهایی نوعی بی قراری و سرگردانی بوده است. در نتیجه ایرانیان امروزی که بیش از گذشتگان با مفهوم رهایی و آزادی همراه شده اند، نه تنها به شرایط پایداری نرسیده اند بلکه مرتبا دچار سردرگمی و پریشانی نیز می شوند.
عملا فهم آزادی در ایران به پایداری نمی رسد و همیشه مناسبات جامعه به سنت باز می گردند که نه در قید آزادی است و نه به دنبال روابط جدید . سنت به طور با ثبات و پایداری به دنبال وحدت جامعه می گردد و چون نسل جدید ایرانی نمی توانند شرایط پایداری را برای خود مهیا نمایند ، همیشه این سنت پیروز بوده است .
رهایی ایرانی در حال حاضر نسل های جدیدی را می سازد، بسیار حیران و متزلزل و سرگردان که قادر به هیچ کار با ثبات و قابل اتکایی نیستند . تا زمانی که اندیشه و فرهنگ جامعه نتواند مناسبات آزاد و رها را در عین پایداری شکل دهد این شرایط : چرخش بر پاشنه سنت ادامه خواهد داشت . تجدد در ایران در درون جامعه پایدار نیست و هنوز سنت به طور پایداری درون جامعه را مستحکم می کند.

ناگزیر ! , برای اش نوشتم : 
اگر نسل های ساخته شده به فرمایش شما "قادر به هیچ کار با ثبات و قابل اتکایی" نباشند پس امور روزمره و وظایف اجتماعی را چه کسی به انجام می رساند ؟
اگر اتحاد و وحدت جامعه به واسطه سنت باشد لازم می آید پیش از جامعه سنت وجود داشته باشد و با رفتن سنت جامعه از هم پاشیده شود ,
اما خواهیم دید که هر روز صبح مغازه ها باز می شوند , داروخانه ها دارو می فروشند , گاوها خواهند زایید و ...
اساسا کار دکانی که از باورها و فرهنگ مردم ارتزاق می کند این است که همه روابط و کارکرد های اجتماعی را به نفع خودش مصادره کند .
کار تا بدان جا پیش می رود که اگر دین نمی بود حتی دنیایی و جهانی هم نمی بود ! , در این راستا از چنین مفاهیمی نیز ممکن است بهره گیرند :  "لو لاک محمد لما خلقت الافلاک " .
این طیف ها و فرقه ها  شغل شان نمایاندن این است که بدون آن ها جامعه از هم می پاشد .
بایستی کارکرد اجزای مختلف جامعه را تفکیک کنیم و دچار هیاهو و تبلیغات نشویم .
مردم بخاطر نیاز به یکدیگر به دور هم مجتمع می شوند و جامعه را می سازند .
باز بر حسب نیازشان سنت های خاصی را می سازند .
سنت خودش اصالتی ندارد , هر چه هست مردم اند و رفتار آن ها .
اگر کار پزشکان به گونه ای بود که برای درمان یک بیمار بایستی پشت میکروفن یا بالای منبر یا پشت دوربین قرار می گرفتند , اکنون همه چیز مان به دست پزشکان مصادره شده بود .
مشاغل تبلیغاتی , پوپولیستی , مردم فریبانه , ... ماهیت کارشان نمود عمومی دارد نه این که عمومیت داشته باشند و تعدادشان زیاد باشد یا کارکرد شان وسیع باشد .
در یک جامعه تعداد انگشت شمار خواننده وجود دارد : اما همواره سروده های یکی از این افراد زیر لب مردم در حال زمزمه شدن است ! .
آیا خوانندگی همه جامعه را در اشغال و سلطه دارد ! ؟ خیر ! .
شغل خواننده نمایش و نمود عمومی دارد .
شمار رفتگر ها بیش تر از تعداد خوانندگان , مداح ها , آخوندها , هنر پیشگان و ... مانند این هاست , اما نمود و نمایش و تظاهر همگانی ندارند , بنابراین توهم این که جامعه را رفتگرها می چرخانند برای ما پیش نمی آید .
...
اما در این مورد که فرموده اید :   همیشه این سنت پیروز بوده است
بایستی خدمت تان عرض کنم : 
و از این پس نیز همان گونه خواهد بود , زیرا در سطوح کلان ( اندازه های ملی و اجتماعی ) تا رفتاری رنگ و بوی سنت و عادت به خود نگیرد بر صدر نخواهد نشست .
دیگر این سنت شده است که هر شرکت سایتی  (اینترنتی) داشته باشد ,
هر شخص گوشی موبایلی داشته باشد ,
همه کارت ملی داشته باشند ,
همه اتومبیل شخصی داشته باشند ,
همه ماهواره و اینترنت و ویدیو و ... داشته باشند ,
دیگر به جای "آفتابه و لگن و تاس" , ماشین لباسشویی به عروس جهیزیه می دهند ! .
...

هیچ نظری موجود نیست: