۱۳۹۵ آذر ۱۷, چهارشنبه

گدایی و گردن کلفتی ! ؟

گدایی و زورگیری ! 
"گدایی" از دیدگاه فلسفی  و توجیه روانی و انگیزشی با "زورگیری" هم ریشه است . 
ریشه فرهنگ گدایی و گردن کلفتی یا بهتر بگوییم "گدای زورگیر" , یا به زبان عرفانی  ! " رندی " و "قلندری"  !  , را تا  اشعار حافظ دنبال کرده ام . 
حافظ خود به گدای گردن کلفت ( رند) بودن افتخار می کند . 
دست شستن از دنیا در فرهنگ ما به معنای دست شستن از مواهب دنیوی نیست بلکه به معنای دست برداشتن از تلاش برای تحصیل متاع دنیاست . 
نیازها , کماکان برآورده می شوند , اما با گدایی ! . 
قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند     ,     ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس . 
رند کسی است که هیچ تلاشی برای تحصیل (حتی) بهشت نیز نمی کند
اما به آسودگی در سایه آن "سرو روان"  آرام می گیرد : "زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس" .
سرو روان حافظ همان است است که هر روزه می شنویم : "بسته به همت شما " .
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن حافظ     ,   که خود دوست طریق بنده پروری داند  ! .
... 
گدایی شریک دانستن خود در مال و دسترنج دیگران می باشد .
برای این کار لازم است از همگان خلع مالکیت صورت پذیرد , آن را هم حافظ با ظرافت انجام می دهد
بر در شاهم گدایی نکته ای در کار کرد     ,  گفت : بر هر خوان که  بنشستم خدا رزاق بود  ! . 
با ازاله مالکیت از همگان  , حال گدای زورگیر ما  هر چه را بخواهد تصرف می کند .
این چرخه در تمامی ایدئولوژی ها تکرار می شود : ابتدا مالکیت از همگان سلب می شود , با نسبت دادن آن به :  خدا , مردم (ملی , شرکت ملی نفت , شرکت ملی ... ) , پرولترها , کشاورزان  , طبیعت , انفال , حق الله , حق الناس , زکوت , خمس , سهم امام ,  سهم ... , بیت المال ,  ... و سپس در اموال دیگران (که حال عمومی شده است) تصرف صورت می گیرد . 

۲ نظر:

BehzadNoormohamadi گفت...

عالی بود

احمد نورمحمدی آبادچی گفت...

نظرات برخی دوستان در فیس بوک :
سایر محمدی : جناب نور محمدی عزیز ،من با دیدگاه شما و برداشت شما از دو واژه رند و گدا موافق نیستم .رند و گدا یک معنایش همان است که شماذ فرمودید اما معانی دیگری هم از این دو واژه مستفاد می شود که مورد غفلت شما قرار گرفته است .دوما بسیاری از واژگان در طول تاریخ تعاریف و معانی جدیدی پیدا کردند به همین خاطر نمی توان به ضرس قاطع نظر داد منظور حافظ از به کار گیری این دو واژه همین است که ما امروز برداشت می کنیم .حداقل در مورد رند به منابع مختلف رجوع بفرمایید تا معانی گسترده این یک واژه روشن تر شود البته برای مخاطبی چون من ..شما حتما آگاهید ....

پاسخ من :
جناب محمدی گرامی :
با سپاس
کاملا درست می فرمایید انسان ها تنها "رند" یا تنها "گدا" , یا صرفا :
شجاع , دلیر , دله , بیشعور , یاری رسان , ستمکار و .... نیستند .
هر انسانی در برابر هر تماس با محیط و جامعه طبعا به گونه ای خاص و متفاوت واکنش نشان می دهد .
برخی به دید امروز ما اخلاقی و ارزشمند و برخی ناپسند و زشت می باشند .
در طول تاریخ نویسندگان و صاحب نظران مانند من و شما معانی را با تعریف کردن و روایت کردن به گونه های مختلف و متفاوت دستخوش تغییر می سازند .
در گذشته بیشتر این تغییرات و این روایت ها را گفتمان نهادهای مسلط , سلطه گر , استحمارگر و استثمارگر بوجود آورده اند و مدیریت کرده اند .
چنین است که امروزه می بینیم همان زاهد و فقیه ای که سعدی و حافظ بدان ها می تاخته اند , خود پرچم دار و به عبارتی دکان دار عرفان گشته اند و چه غزل هایی که در باب می پرستی و مستی و ویران کردن مسجد و مدرسه که نمی سازند ! .
در مجموع از سویه ها و پرده هایی که در همین منابع تحریف شده , مصادره شده , تصرف شده در آن به ما نشان می دهند , ( که برداشت عمومی جامعه ما نیز می باشد ) بنده بدین نتیجه رسیده ام .
ولی تردیدی نیست که هزاران برداشت و روایت دیگر نیز می توان داشت .
هدف نمایاندن یک الگوی امروزی است , نه اثبات چگونگی و شناخت الگویی که در گذشته رواج داشته است .
یعنی اگر این برداشت نادرست است , خوب اتفاقا این برداشت نادرست باعث ناهنجاری های رفتاری و شخصیتی در جامعه امروز ما می گردد .
بیشعوری نیز فلسفه و توجیه روانی دارد , اختلال شخصیت و سایکوپاتی نیز برای خودش توجیه و فلسفه اقناع روانی دارد .
به گمان بنده این توجیه و فلسفه آن گونه که بیان کرده ام ایجاد می شود .