شما , اگر یک :
صاحب منصب دولتی باشید که در تهران روی سهم اش از بودجه حساب می کند .
بازاری تهران باشید که خریدهای دولتی هر ساله برای شما ویلا , خانه های آن چنانی , گرین کارت , ارتباطات دولتی , ... به ارمغان آورده .
نظامی باشید که بواسطه بودجه های نظامی اقوام آشنایان اش را پیرامون خود گرد آورده است .
سیاست مدار باشید که با بودجه دولتی ( بودجه کل کشور ! ) برای خود استقبال کننده , مشایعه کننده , هوادار , وبسایت , وبلاگ , ... ترتیب داده است .
.....
و حتی , اگر یک شهروند عادی تهران باشید که به برکت بودجه کل کشور ! اندکی آسوده تر از سایر شهر های بزرگ و بسیار مرفه تر از نقاط اقماری ( کردستان ,سیستان بلوچستان , ایلام , خوزستان , ... ) روزگار می گذراند .
در خواهید یافت که آویختن به افسانه کورش مایه تداوم هر آن چه پیش تر گفتیم نخواهد بود .
زیرا کورش نیز حداکثر به باژ (باج) گیر دیگری قابل تحویل است ! .
وقتی که تا یکصد سال پیش در همه دنیا و هم اکنون در بیشتر مناطق دنیا چیزی جز زور بازو قدرت را جابجا نمی کند .
بنابراین شما در فلسفه دیگری خواهید آویخت :
در فلسفه دیگری که منابع نفتی , کوه ها , دریاها , رودخانه ها , اراضی بایر , همه سرزمین را (انفال ) مِلکِ طَلقِ کسی می داند که هزاران سال پیش می زیسته و نواده و نماینده اش نیز در جوار شما و در همان تهران به دیگران قابل نمایاندن است .
و هر کس که مخالف تداوم حرامخواری شما ( به گفته دوست عزیزم خیام ) باشد , به حکم و به فرمان او می توان جانش را گرفت و از هستی ساقط اش کرد .
شما ممکن است ادا و اطوار و ژست های بیشماری از ایران باستان , کورش , داریوش , گرگ , دده قورقود , اصلاح طلبی , چپگرایی , و غیره در پیش بگیرید , اما همگی بر یک چیز متفق خواهید بود و آن هم این که :
این بهترین دیوار دفاعی و پیله ای است که به دور خود تنیده اید ! .
حال بیایید صادقانه با خود بیندیشیم که این رفتار از انسانیت ما ریشه می گیرد یا از ددمنشی ما ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر