هرگز نمیرد , آن که مرده است !؟
بله , این عبارت معروف و
به حساب {شبه} فرهنگ ما "عرفانی" که دست بر قضا از یک سریال خارجی سر
درآورده است , سریالی که در نگاه اول به نظر نمی رسد ارتباطی با شیوه تفکر و
زندگی ما داشته باشد . اما در واقع مضامین و الگوهای نمایش داده شده در
سریال از آن جایی که به زندگی مردمان در دوران های اولیه زندگی شهرنشینی و
مدنیت می پردازد , دورانی که زور بازو و زورگیری تنها مکانیزم انتقال قدرت
سیاسی اجتماعی بوده است , کاملا قابل تطبیق بر عناصر فرهنگی ما می باشد .
مفاهیمی
مانند دیوار یخی , سپاه مردگان , شاه شب , کلاغ سه چشم , پیشگویی ها ,
شانس , خداوند نور , تخت آهنین , گنبد , پادشاه جوان , رهبران مذهبی رقیب
رهبران سیاسی , مردمان صحرانشین بدوی , نیروهای نظامی خارجی , انحصار دانش ,
امتناع تفکر , اژدها و هیولا , برخاستن مجدد و چند باره مردگان , ترس از
مرگ , بازگشت از مرگ , قداست و نیروی جادویی آتش , تفکر جادویی , قربانی
ساختن انسان ها , و بسیاری مفاهیم دیگر که یکایک با مفاهیم روانشناختی و
جامعه شناختی ما همخوانی دارد .
عبارت
"هرگز نمیرد آن که مرده است" ! , اصلی است که هر چند نانوشته اما در
تمامی زندگی روزمره ما جریان دارد , بارها در این سریال با عباراتی از این
قبیل روبرو می شویم که : بزرگترین دشمن ما مرگ است و رهایی از مرگ ناشدنی
است به دلیل خصوصیت مکانیکی و خشونت روابط اجتماعی هر یک از فعالیت های
اجتماعی مرگ آلود و هراس آور می باشد بنابراین انسان ها ترجیح می دهند بجای
روبرو شدن با مسائل و شناخت و حل آن ها از راهکارهای درگذشتگان و مردگان
در این ارتباط استفاده کنند .
نه
این که از تجارب مردگان بهره بگیرند بلکه بجای خود درگذشتگان زندگی کنند و
آن ها را در زندگی روزمره خود مشارکت دهند , زیرا "مردگان دیگر نخواهند
مُرد" و نسل های متمادی خواهند زیست , عمر مردگان و سالیانی که آن ها بین
زندگان زیسته اند و خواهند زیست از عمر هر انسان زنده ای افزون تر می باشد و
امید به زندگی مرده بین مردمان بیش از امید به زندگانی در طول دوران حیات
بین زندگان می باشد .
ادامه دارد ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر