۱۳۹۱ اسفند ۱۷, پنجشنبه

چگونگي شكل گيري قرائت هاي مختلف

زمينه هاي معارف و مفاهيمي كه براي علاقه مندان به اصلاح تفكر ديني جاي كار و تحقيق دارد را سعي ميكنم بصورت تيتر وار و طرح موضوع بگذارم .
يكي از مباحثي كه مولوي در تفسير ديني باز نموده ، تاثير نيت و تمايل افراد در برداشت آنها از دين ، متون ديني ، قرآن ، حوادث تاريخي ديني و كلا ميراث ديني است .
داستان از اين قرار است كه به روايت مولوي  حضرت حمزه ، عموي پيامبر ،  در زمان جواني ،  در عين شجاعت بسيار مراقب سلامتي خود بوده ولي به هنگام سالمندي ، شجاعت بيشتري از خود بروز داده و بي مهابا به صف دشمن مي زده است .
در ادامه داستان مولانا مي آورد كه حضرت حمزه در پاسخ به مردم مي گويد : در زمان جواني مرگ را هلاكت مي ديده است ولي اكنون مرگ را خير و صلاح ميداند لذا در رسيدن به آن تعجيل ميكند .
"آنک مردن پیش چشمش تهلکه‌ ست   ،  امر لا تلقوا بگیرد او به دست"
 كسي كه مرگ را "تهلكه" مي بيند يعني مرگ را نابودي ميداند به سراغ عبارت  "وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ"  (قسمتي از آيه 195 سوره بقره ) مي رود ، كه در آن  سفارش به حزم و احتياط شده است ، و آن را نصب العين (سرمشق ، سرلوحه) خود قرار ميدهد يا به تعبير مهندس موسوي علم (پرچم) ... را بدست گرفتن يا به تعبير مولوي : امر ... را بدست گرفتن .
"و آنک مردن پیش او شد فتح باب   ،   سارعوا آید مرورا در خطاب " 
 و كسي كه برداشت اش يا قرائت اش ، يا تفسيرش از مردن متفاوت است مثلا مردن را ولاتحسبن الذين قتلو في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون مي بيند ، او سبقت مي گيرد بر ديگران ، يا به تعبير قرآني ديگر "تمناي موت" مي كند .
در ادامه مولوي تفاوت تلقي و برداشت شخص از يك مفهوم و موضوع واحد را بيشتر مي شكافد 

البته در تفسيرهايي كه ديدم   بيشتر روي اين زمينه تاكيد شده كه شهادت مردن نيست و شايد تعمدا ، از ديدن اين زاويه كه هر فردي بسته به زمينه ذهني خودش بدنبال آن چه نيازش را برآورده سازد ميگردد ، غفلت شده است.
در ساير مواردي كه لاتلقو در مثنوي تكرار شده باز موضوع همين بوده يعني بر روي اين واقعيت تاكيد شده كه افراد بر حسب حال و هواي ذهني و تمايلات و برداشت هاي خود از مجموعه معارف و متون ديني برداشت هاي گزينشي مخصوص به خودشان را دارند .
به طور مثال :
كسي كه بدنبال دليلي مقدس براي كياس و زيرك بودن است احتمالا به حديث معروف "المومن كيس الفتن" (مومن زيرك و فتنه انگيز است ) مي رسد و ديگري ، از ديگر سوي ، به حديث "المومن غر كريم" (مومن گول خور بزرگواري است !) استناد مي نمايد .
آن كه قصد خدمت گزاري به مردم دارد از متون ديني "وكالت فقيه" را استخراج ميكند و كسي كه قصد رياست و بطور كامل در اختيار گرفتن مردم و كسب قدرت بي حدوحصر را دارد ، "ولايت فقيه" را استخراج و استنباط مي كند .
كسي كه قصد سركوب و حذف ديگران را دارد به انتظار وقوع نهروان يا جمل نشسته و هر نشانه يا رخ دادي را كه بتوان به چنين حالت هايي (مثلا فتنه) نسبت داد ، رصد ميكند ، اما كسي كه قصد سازش و مدارا با مردم و ديگران دارد به دنبال نشانه هاي قابل انتساب به صلح حديبيه ، صلح امام حسن ، تساهل و تسامح (حديث نبوي :  "ياعلي : يسر و لاتعسر ، بشر و لاتنفر" ، اي علي : آسان بگير ، سخت نگير ، .... ) ،  و مانند اين ها مي گردد .
هركس قسي القلب تر است ، آيات عذاب ، قصاص ، حد و حدود الهي ، منتقم و جبار بودن خداوند را برجسته مي سازد و كسي كه دلي رحيم و مهربان دارد : آيات رحمت ، رجا ، بخشش ، توبه پذير بودن خداوند غفار و آمرزندگي او و تساهل و مدارا را برجسته ميكند .
.... ادامه دارد .
ادامه در چهارم دی نودوسه :
فقیه ی (یا حتی پادشاهی !) که قصد به عهده گرفتن وکالت مردم را دارد به دنبال بیرون کشیدن مفاهیم وکالت و دستگیری از مردم یا طرح دعوا از جانب آنان یا به سادگی نامیدن خود به این نام ( مانند خان زند ) بر می آید .
اما فقیهی که قصد احاطه و سلطه بر مردم را دارد و در سودای به بهشت بردن آن ها به زور و جبر می باشد از میان تولا و تبرا و متون و مفاهیم موجود و مبهم دینی " ولایت "  ( آن هم از نوع مطلقه اش ! ) را ممکن است بیرون بکشد .

------------------------------
"وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ"  195 بقره


سوره آل عمران، آیه ۱۳۳ : « وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ ؛ و برای نیل به آمرزشی از پروردگار خود، و بهشتی که پهنایش [به قدر] آسمان‌ها و زمین است [و] برای پرهیزگاران آماده شده است، بشتابید. »




هیچ نظری موجود نیست: