۱۳۹۲ مهر ۵, جمعه

اختلاط مدیریت با مالکیت در عمل

در پی نوشتن یادداشت  رسوخ فرهنگ محللی در اقتصاد ما و هم چنین یادداشت "مدیریت یا مالکیت"  و سایر نوشته هایی در این رابطه به فکرم رسید که ساختار موسسات و اقتصاد بایستی به گونه ای باشد که امکان چنین کاری وجود داشته باشد .
بدون اینکه در عمل شدنی باشد ، چنین تفکری ، در چنین سطحی (کلان) به کار گرفته نمی تواند شود .
یعنی علاوه بر سوابق تاریخی فرهنگی و مذهبی "مالکیت در عمل ، مدیریت در ظاهر" چنین نظریه ای بایستی در عالم واقع تحقق پذیر باشد تا به تصور درآید .
به عبارت دیگر در موسساتی که امروزه در چنبره این نوع اقتصاد ، ( اقتصاد محللی ، موقوفه خواری و تملک از راه تصدی گری) گرفتار آمده اند ، عملکرد بایستی به گونه ای باشد که منافع حاصل از عملیات جاری به تملک کنندگان (همان مدیران در ظاهر امر)  منتقل شده باشد .
یعنی یک نفر حسابرس بایستی بتواند با حسابرسی این گونه موسسات ، انتقال ثروت و دارایی را به خارج از حیطه مالکیت قانونی و رسمی این موسسات ( که بالطبع عمومی است ) نشان دهد .
...
در ادامه قصد داشتم با استفاده از تکنیک های حسابداری و حسابرسی به اثبات نظریه ام بپردازم ، چنین امکانی میسر نگردید تا اینکه امروز خبری را در رسانه ها مشاهده نمودم .
به خودم گفتم : اینگونه ! 

پرداخت ۵۳۰ میلیون تومان «پول غذا» به یک مدیر دولتی

۱۲ میلیارد تومان حق ماموریت برای یک مدیر دولتی بدون یک ساعت رفتن به ماموریت

 البته این ها مواردی است که زیر نگاه تیزبین و رفتار ترمزمدارانه ذیحسابان و عاملان ذیحساب و با وجود سیستم های اداری و مالی قابل رسیدگی اتفاق افتاده است ، یعنی در موسساتی که رعایت اصول و استانداردهای حسابداری در آنها مدام مورد مکاشفه و رسیدگی است و جولانگاه سازمان حسابرسی و حسابداران رسمی می باشند .
  حال تصور کنید موسساتی که از این کنترل ها معاف هستند و  با روشهای مافیایی دلخواه اداره می گردند . 

هیچ نظری موجود نیست: