۱۳۹۲ آبان ۲, پنجشنبه

قاعده باز بودن دست

امروز مقاله ای از خانم بقراط می خواندم .
در آن به عادت و خصلت دین و حاکمیت دینی به باز گذاردن دست تعدی و تجاوز مردان نسبت به زنان گفتگو شده بود .
بهتر دیدم الگویی برای این رفتار حاکمیت دینی تعریف کنیم : 
اساس و بقای حکومت دینی  در استفاده از دین برای گشودن دست عده ای از مردم برای دست درازی مشروع به حریم عده ای دیگر می باشد .
چرا ؟  ، چرا چنین می کند ؟ ، چه بهره ای به حاکمیت می رسد ؟
برای بهره برداری از انرژی روانی ای که این گونه آزاد می گردد .
این انرژی روانی چگونه آزاد می گردد ؟
با انجام کار یا ترک کار توسط کسی که با این باز شدن دست پاداش گرفته است .
بطور مثال : 
حاکمیت انتظار برخورداری از همراهی و همکاری (انجام کار)  مردانی که  دست شان را در تعدی نسبت به زنان باز گذاشته دارد .
حداقل سکوت آن ها (ترک کار) در ارتباط با ستمی که بر زنان روا داشته می شود نیز کافی است .
باز گذاشتن   دست مردان برای تعدی به حقوق زنان (الرجال قوامون علی النسا)  ، تنها یکی از اقلام این لیست بلند بالا است :
به صورت عمومی باز گذاردن دست :
سپاه  به ارتش
بازار  به تولید
مومن  به کافر
حوزه  به دانشگاه
سید  به عام
دولت به مردم
و به طور خصوصی باز گذاردن دست هرکس که به حکومت  تمسک کند  ، در تعدی و تجاوز به هر کس که چنین نکند ، بدون در نظر گرفتن معادلات فوق .
یعنی هر گاه زن به دین تمسک کند می تواند با استناد به آن نسبت به شوهرش تعدی کند .
کودک با تمسک به دین می تواند به پدر یا ولی خود دهن کجی کند : علیرغم دستور پدر با وجود نرسیدن به سن قانونی به جبهه برود .
دانش آموز می تواند از دستور معلم (در حیطه مسائل درسی) سرپیچی کند و باز هم قبول شود : با گرفتن برگ اعزام به جبهه چند روز مانده به امتحانات و بازگشت از جبهه چند روز پس از اتمام امتحانات .
زوجه می تواند با تمسک به شعائر از تعهدی که نسبت به زوج دارد سرباز زند .

هیچ نظری موجود نیست: