در روستاهای ترک زبان زاگرس نشین ، منطقه فریدن اصفهان ، وقتی کسی شروع به سفسطه بافی و حاشیه رفتن می کند و سعی دارد با لفاظی و سخن پراکنی و حاشیه روی دیگران را به نوعی فریب دهد می گویند :
"گَلِن تُورکی دانوشاق" یعنی بیایید ترکی صحبت کنیم ! .
"گَلِن تُورکی دانوشاق" یعنی بیایید ترکی صحبت کنیم ! .
با توجه به تعصبی که توسط ترک زبانان در این زمینه ابراز می شود و تجربیات قبلی خودم در باره این زبان و شناختی که از ترک زبانان زاگرس نشین دارم ، به احتمال زیاد ساختار زبان ترکی ، حداقل ترکی این مردم ، مجال کمتری برای فریب کاری و کاربرد صنایع تدلیس و لفاظی فراهم می کند .
==========================
اما این بیان فقط در آن محدوده جغرافیایی اعتبار دارد .
همین مردم وقتی برای کار به شهر ها مهاجرت می کنند و در محیط جدید در اقلیت و تحت فشار قرار می گبرند ، این مفهوم کاربرد دیگری پیدا می کند .
کاربرد جدید آن پناه بردن به "محدوده ای امن" می باشد .
محدوده امن ذهنی که در آن هر واژه ای آشناست ، گیج کننده نیست ، فرد را مضطرب نمی کند ، دچار تشویش و بی قراری نمی گردد , این محدوده امن ذهنیْ فرهنگیْ معنویْ گفتمانیْ خصوصیاتی (کارکردی ، نفع روانی gain ) دارد که چنین فردی ناگزیر است هر چند گاه یکبار به چنین محدوده ای پناه ببرد , این الگو را در میان تمام گویش های رایج در کشور مشاهده می کنیم , بخصوص در رویکرد اجتماعی پس از انقلاب ترک های آذری .
با یک نگاه فراگیر تر ، مشاهده می کنیم همه آدم ها چنین محدوده امنی را جستجو می کنند و برای خود ساخته اند ، فرهنگ دینی مذهبی ما ، خود چنین کاربردی برای فردی که خود را متعلق به آن احساس می کند دارد .
در باره این کاربرد کتاب ها نوشته شده ، و حتی چنین راهکاری به کسانی که در صدد تخفیف اضطراب خود در جامعه شلوغ و ماشینی هستند توسط روانشناسان پیشنهاد گردیده است . اما رویکرد جمعی آن به نوعی ناهنجاری اجتماعی منتهی می گردد . یعنی چنانچه فرد یا گروه های اجتماعی تمایل داشته باشند همواره در این محدوده امن بسر ببرند ، با گسست اجتماعی و زندگی جزیره ای افراد روبرو خواهیم شد .
حافظ از این محدوده امن ذهنی این گونه یاد می کند :
مکن از خواب بیدارم خدا را ، که دارم خلوتی خوش با خیال اش
در میان سخنرانی ها ، شعارها ، اعلام مواضع سیاسی و اجتماعی ... ، پی درپی می توان این الگو را شناسایی کرد .حتی در میان چهره های محبوب جامعه ما برخی محبوبیت شان را مدیون اسکان و توقف دایم در این محدوده امن هستند ! .
شاید یکی از دلایل لذت بردن ما از رفتار فردی که دیوانگی را در پیش گرفته این باشد که وی قصد ندارد به هیچ وجه این محدوده امن و دلخواه خویش را ترک گوید ،بدین خاطر اطرافیان حسرت رفتار او را دارند ! .
...
==========================
اما این بیان فقط در آن محدوده جغرافیایی اعتبار دارد .
همین مردم وقتی برای کار به شهر ها مهاجرت می کنند و در محیط جدید در اقلیت و تحت فشار قرار می گبرند ، این مفهوم کاربرد دیگری پیدا می کند .
کاربرد جدید آن پناه بردن به "محدوده ای امن" می باشد .
محدوده امن ذهنی که در آن هر واژه ای آشناست ، گیج کننده نیست ، فرد را مضطرب نمی کند ، دچار تشویش و بی قراری نمی گردد , این محدوده امن ذهنیْ فرهنگیْ معنویْ گفتمانیْ خصوصیاتی (کارکردی ، نفع روانی gain ) دارد که چنین فردی ناگزیر است هر چند گاه یکبار به چنین محدوده ای پناه ببرد , این الگو را در میان تمام گویش های رایج در کشور مشاهده می کنیم , بخصوص در رویکرد اجتماعی پس از انقلاب ترک های آذری .
با یک نگاه فراگیر تر ، مشاهده می کنیم همه آدم ها چنین محدوده امنی را جستجو می کنند و برای خود ساخته اند ، فرهنگ دینی مذهبی ما ، خود چنین کاربردی برای فردی که خود را متعلق به آن احساس می کند دارد .
در باره این کاربرد کتاب ها نوشته شده ، و حتی چنین راهکاری به کسانی که در صدد تخفیف اضطراب خود در جامعه شلوغ و ماشینی هستند توسط روانشناسان پیشنهاد گردیده است . اما رویکرد جمعی آن به نوعی ناهنجاری اجتماعی منتهی می گردد . یعنی چنانچه فرد یا گروه های اجتماعی تمایل داشته باشند همواره در این محدوده امن بسر ببرند ، با گسست اجتماعی و زندگی جزیره ای افراد روبرو خواهیم شد .
حافظ از این محدوده امن ذهنی این گونه یاد می کند :
مکن از خواب بیدارم خدا را ، که دارم خلوتی خوش با خیال اش
در میان سخنرانی ها ، شعارها ، اعلام مواضع سیاسی و اجتماعی ... ، پی درپی می توان این الگو را شناسایی کرد .حتی در میان چهره های محبوب جامعه ما برخی محبوبیت شان را مدیون اسکان و توقف دایم در این محدوده امن هستند ! .
شاید یکی از دلایل لذت بردن ما از رفتار فردی که دیوانگی را در پیش گرفته این باشد که وی قصد ندارد به هیچ وجه این محدوده امن و دلخواه خویش را ترک گوید ،بدین خاطر اطرافیان حسرت رفتار او را دارند ! .
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر