دکتر سید مصطفی محقق داماد کتابی نگاشته است با عنوان «فاجعهٔ جهل
مقدس». نویسنده عنوان میکند که این اصطلاح را از جوردانو برونو (۱۵۴۸-۱۶۰۰
م) فراگرفته است. برونو کسی است که قبل از گالیله جرئت بیان حقیقت و
مهمتر از آن دفاع از حقیقت را در برابر کلیسای کاتولیک پیدا کرد. جوردانو
برونو که خود کشیش بود، خیلی زود و در سال ۱۵۷۶ م غیاباً و به علت خواندن
کتابهای ممنوعه تکفیر شد. نوشتهاند که وقتی برونو را به یک میلهٔ آهنین
بسته بودند و انبوهی از هیزم برای سوزاندن او جمع کرده بودند، او ساکت
و تسلیم شده چیزی نمیگفت، ولی اتفاقی افتاد که یک جمله تاریخی گفته شد.
آن اتفاق این بود که ناگهان دیدند پیرزنی نزدیک شد در حالی که تکه هیزمی در
دست داشت و با آوردن نام خدا بر لب، آن تکه هیزم را به روی هیزمها
انداخت. برونو سکوتش را شکست و گویی عمل این پیرزن مغز استخوانش را سوزانده
بود، گفت نفرین بر این جهل مقدّست!
همه انسان ها در يك جامعه گرفتار انواع تمايلات نامنطبق بر تعادل اجتماعي و ناهنجاري هاي روحي ، شخصيتي و رواني هستند .
تمايل به برخورداري از منابع محدود افراد را به تقابل با يكديگر وادار مي كند ( حب الدنيا ... ) .
محدود بودن منابع باعث محروميت قهري و اجباري يكي از طرفين هر تعامل بشري در كسب آنها شده ، و محروميت با خود خصومت را ، خواه ناخواه به همراه خواهد داشت .
بنابراين اشخاصي كه در بهنجارترين جوامع و برخوردارترين آنها زندگي مي كنند ، نيز ، ناگزير ، هنگام برخورد به هر قرارداد اجتماعي مشترك ديگري غير از دين ( مانند قانون ، عرف ، ... ) ، سعي مي كنند آن را به نفع خود زير پا نهاده يا از سوراخ هاي موجود در آن به نفع خود بهره بگيرند .
بنابراين مشكلاتي كه در استفاده ابزاري از دين در جامعه بروز پيدا مي كند ، ربط چنداني به استفاده كننده ندارد ، يعني بيشتر متوجه منسوخ بودن ، نامناسب بودن و نقص ذاتي اديان براي اين كاربرد مي باشد .
محقق داماد در این کتاب بر آن است که مهمترین و یا لااقل یکی از اهم
آفتهای اجتماعی که جوامع دینی از آن رنج میبرند، جهل مقدس است. (فاجعه
جهل مقدس، ص ۹۶) وی در این کتاب به مواردی اشاره میکند که به نظر میرسد
در مواجهه و برخورد با این قبیل حرکتهای بهظاهر دینی ثمربخش است.
ایشان با برشمردن انواع جهل، عنوان میکند که در میان انواع جهل، یک نوع آن جهل مقدس است. جهل مقدس جهلی است که بُعد قدسی دارد. در چنین جهلی، شخص جاهل در جهل میسوزد، ولی برای خدا میسوزد. گرسنگی، فقر، فلاکت، بیماری، جنگ و دشمنی، جنایت، آدم کشی، ایذاء و آزار به هم نوع، همه را به قصد قربت تحمل میکند. جالب این است که از هرگونه روشنگری هم میهراسد، آن هم برای خدا. (همان، ص ۱۰۰)
ایشان در این کتاب بر نکتهای تأکید میکنند که میتواند در شناخت فاجعهٔ نیجریه راهگشا به مقصود باشد. محقق داماد تأکید دارد که خُلق و خوی آدمیان قبل از دینداری در برداشتهای آنان از دین کاملاً مؤثر است. مردمانی که در چرخهای از سرخوردگی، نفرت و تنازع قرار میگیرند، روحیاتشان خشونتآمیز شده و به همین جهت دین را خشونتبار تفسیر میکنند. مردمی که خردمند، نجیب و فرهیختهاند و تربیت و رویکردهای رفتاری نیک دارند، از دین درک خردمندانهای دارند. (همان، ص ۲۶)
ایشان بر این باور است که عمده علل کجاندیشی در عرصهٔ دین، آن است که انسان دین را از رهگذر تعقل و تفهم انتخاب نکند. (همان، ص ۲۲) در این کتاب، عبارتی از امام محمد غزالی نقل شده است که نکتهای آموزنده در کسب معارف دینی و البته مواجهه با گروههای به ظاهر اسلامی است. امام غزالی میگوید: همه چیز وجود ناقصش از عدم محض بهتر است، جز علم و دانش! یعنی انسان هر مقداری از سلامتی و مال و ثروت و… داشته باشد، بهتر از آن است که هیچ بهرهای از آنها نداشته باشد، ولی علم و دانش اینگونه نیست، انسان کمسواد از بیسواد بدتر است؛ چون گمان میکند خیلی باسواد است و هیچگاه دنبال تکمیل آن نمیرود.
رنجش هر کسی ز یک چیز است/ رنجش من ز نیم دیوانه است
به نظر میرسد گروههایی که نام اسلامی را بر خود یدک میکشند، از پیشفرضهایی ماقبل دینی مدد گرفتهاند. آنها روحیات خشن خود را با رویهای از دینمداری عرضه میکنند و نفرت ایجاد میکنند. دینداری هرگاه با فهم ناقص همراه گردد، هرگاه که اخلاقیات در حاشیه قرار گیرد و هر گاه تفسیر ناصحیح از دین عرضه گردد، چنین اثرات شومی نیز به بار میآورد.
ایشان با برشمردن انواع جهل، عنوان میکند که در میان انواع جهل، یک نوع آن جهل مقدس است. جهل مقدس جهلی است که بُعد قدسی دارد. در چنین جهلی، شخص جاهل در جهل میسوزد، ولی برای خدا میسوزد. گرسنگی، فقر، فلاکت، بیماری، جنگ و دشمنی، جنایت، آدم کشی، ایذاء و آزار به هم نوع، همه را به قصد قربت تحمل میکند. جالب این است که از هرگونه روشنگری هم میهراسد، آن هم برای خدا. (همان، ص ۱۰۰)
ایشان در این کتاب بر نکتهای تأکید میکنند که میتواند در شناخت فاجعهٔ نیجریه راهگشا به مقصود باشد. محقق داماد تأکید دارد که خُلق و خوی آدمیان قبل از دینداری در برداشتهای آنان از دین کاملاً مؤثر است. مردمانی که در چرخهای از سرخوردگی، نفرت و تنازع قرار میگیرند، روحیاتشان خشونتآمیز شده و به همین جهت دین را خشونتبار تفسیر میکنند. مردمی که خردمند، نجیب و فرهیختهاند و تربیت و رویکردهای رفتاری نیک دارند، از دین درک خردمندانهای دارند. (همان، ص ۲۶)
ایشان بر این باور است که عمده علل کجاندیشی در عرصهٔ دین، آن است که انسان دین را از رهگذر تعقل و تفهم انتخاب نکند. (همان، ص ۲۲) در این کتاب، عبارتی از امام محمد غزالی نقل شده است که نکتهای آموزنده در کسب معارف دینی و البته مواجهه با گروههای به ظاهر اسلامی است. امام غزالی میگوید: همه چیز وجود ناقصش از عدم محض بهتر است، جز علم و دانش! یعنی انسان هر مقداری از سلامتی و مال و ثروت و… داشته باشد، بهتر از آن است که هیچ بهرهای از آنها نداشته باشد، ولی علم و دانش اینگونه نیست، انسان کمسواد از بیسواد بدتر است؛ چون گمان میکند خیلی باسواد است و هیچگاه دنبال تکمیل آن نمیرود.
رنجش هر کسی ز یک چیز است/ رنجش من ز نیم دیوانه است
به نظر میرسد گروههایی که نام اسلامی را بر خود یدک میکشند، از پیشفرضهایی ماقبل دینی مدد گرفتهاند. آنها روحیات خشن خود را با رویهای از دینمداری عرضه میکنند و نفرت ایجاد میکنند. دینداری هرگاه با فهم ناقص همراه گردد، هرگاه که اخلاقیات در حاشیه قرار گیرد و هر گاه تفسیر ناصحیح از دین عرضه گردد، چنین اثرات شومی نیز به بار میآورد.
همه انسان ها در يك جامعه گرفتار انواع تمايلات نامنطبق بر تعادل اجتماعي و ناهنجاري هاي روحي ، شخصيتي و رواني هستند .
تمايل به برخورداري از منابع محدود افراد را به تقابل با يكديگر وادار مي كند ( حب الدنيا ... ) .
محدود بودن منابع باعث محروميت قهري و اجباري يكي از طرفين هر تعامل بشري در كسب آنها شده ، و محروميت با خود خصومت را ، خواه ناخواه به همراه خواهد داشت .
بنابراين اشخاصي كه در بهنجارترين جوامع و برخوردارترين آنها زندگي مي كنند ، نيز ، ناگزير ، هنگام برخورد به هر قرارداد اجتماعي مشترك ديگري غير از دين ( مانند قانون ، عرف ، ... ) ، سعي مي كنند آن را به نفع خود زير پا نهاده يا از سوراخ هاي موجود در آن به نفع خود بهره بگيرند .
بنابراين مشكلاتي كه در استفاده ابزاري از دين در جامعه بروز پيدا مي كند ، ربط چنداني به استفاده كننده ندارد ، يعني بيشتر متوجه منسوخ بودن ، نامناسب بودن و نقص ذاتي اديان براي اين كاربرد مي باشد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر