۱۳۹۳ تیر ۱۰, سه‌شنبه

رندی حافظ گونه

بعید است کسی اشعار حافظ را خوانده باشد و دچار فرافکنی نشده باشد
هر چند مدام زاهدان ریایی را ملامت می کند ولی شعرهایش دست مایه همان زاهدان ریایی و ملات ریاکاری شان قرار گرفته :
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم !
این دام بر مرغ دگر نه که عنقا را بلند است آشیانه !
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم !
آن که دائم هوس سوختن ما می کرد !
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند !
قد خمیده ما سهلت نماید اما  ،  بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد .
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز  ،  نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد .
....
نتیجه رواج شعرهای حافظ این است که میلیون ها مدعی پیدا می کنیم که با وجودی که نان دین و ریاکاری و مردم فروشی را می خورند ، همه هم مدعی رندی و عیاری و فهم کامل هستند ! .
عده ای با "خود را بجای علی و معاویه گذاشتن"  احساس حق بجانبی و بزرگ منشی ناشی از شناخته نشدن ، فهمیده نشدن ، با چاه درد دل کردن ، می کنند و عده ای دیگر با روشنفکری رندانه حافظ گونه ! .
در هر حالت نتیجه یکی است .

هیچ نظری موجود نیست: