۱۳۹۳ شهریور ۱۵, شنبه

زنده کشی و مرده پرستی ، چرا ؟

مرده پرستی از کدام باور ما سرچشمه می گیرد ؟
چرا مرده پرستیم ؟
صرف نظر از مفاهیم اسطوره ای در مورد مغاک و نزدیک بودن این مغاک ها به محل زندگی مردمان ایرانی در گذشته های دور : 
اساسا  اینکه پس از مرگ کسی خوبی های او را به یاد می آوریم صفت بدی می تواند تلقی گردد ؟ 


بی اعتمادی به انسان زنده 
انسان زنده امکان چرخش یکسره در عقاید و عادات اش دارد .
از آن جایی که زندگی و معاش دشوار است و تقاضای اطاعت و تسلیم بی چون و چرا نیز بالاست .
چون در مورد خودمان این احتمال را می دهیم که در صورت اقتضا در شرایط ضرورت همه گونه چرخش در رفتار و کردار مان داشته باشیم بنابراین به هیچ انسان زنده دیگری نیز اعتماد نمی کنیم .
ولی فردی که در گذشته است دست کم احتمال صادر شدن فیگور جدیدی از او به صفر رسیده است .
در چنین فرهنگ و شرایطی چاره ای جز این نیست .
وقتی مرده باد و زنده باد ها علیرغم هیاهو و شور و نشاط اولیه ، تقریبا ، همه موارد به پشیمانی و تاسف از "طلایی" که خرج "مطلا" شده است می گردد ، و زندگی مردمان هنوز زیر زمینی و پنهان است ، هنوز بسیاری علاقه مند نیستند خود را در فضا های عمومی مانند همین اینترنت به تمامی و رو راست به دیگران عرضه کنند تا مردم تکلیف خودشان با او را بدانند ، تا وقتی که هر کدام از ما پل های پشت سر را خراب نمی کنیم راه دله گی و دریوزه گی را بر خود سد نمی کنیم
ناگزیر دیگران را به احتیاط در مورد قضاوت یکسره در باره خودمان وامی داریم .
البته منظور از این سخنان استاد فقید نیست که ایشان خدمت بزرگی به جامعه حقوقی مان نموده اند . 

هیچ نظری موجود نیست: