قهرمان ، قهرمانی که همه کاری انجام می دهد و هیچ چیز مطالبه نمی کند !
چه الگوی جالبی !
مگر می شود کسی از همه چیز اش بگذرد بخاطر هیچ ! ؟
بله می شود ، بخاطر یک هدف والا شاید بتوان این کار را کرد .
اما مابین دو نفر سیاستمدار ، میان دو نفر که بر سر پادشاهی بر کشوری رقابت می کنند ، میان دو استثمارگر ، میان دو زمین خوار ، ...
میان این دو ، چه هدف والا و متعالی ای وجود دارد که کسی از همه چیز اش بگذرد ؟
ریشه این ژست ، این فیگور و شخصیت در کجاست ؟
چگونه کسی الگو می گیرد که بخاطر حل شدن مسئله شخص دیگری بایستی خودش را فدا کند ؟
سابقه این رفتار در کشور مان چه بوده است ؟
...
ایثار چیست ؟
ایثارگر کیست ؟
۱. بذل کردن.
۲. دیگری را بر خود برتری دادن و سود او را بر سود خود مقدم داشتن.
۳. قوت لازم و مایحتاج خود را به دیگری بخشیدن.
بنابراین ایثارگر کسی است که تقاضای خود را به تعویق می اندازد تا دیگران تقاضای خود را برآورده سازند .
طبعا بایستی عرضه ناکافی باشد ، یعنی اگر عرضه به اندازه کافی باشد ، به تعویق انداختن تقاضا لطفی نخواهد داشت ! .
خوب بایستی ببینیم چه کسانی دنبال چنین ویژگی هایی می گردند ؟
استعمار گران به دنبال مردمانی می گشتند که نمی توانستند سرزمین خود را آباد کرده و از منابع طبیعی موجود به خوبی بهره برداری کنند و دیگر :
استحمار گران ...
استثمار گران ...
...
سابقه ایثار گری در کشورمان :
در اوایل انقلاب دو غول ، دو ابرقدرت در درون مرزهای جغرافیایی ایران برای تصاحب قدرت و استیلا بر دیوانسالاری عریض و طویل و دست و پاگیر با یکدیگر رقابت می کردند .
یک - روحانیت ، فرزندان روحانیون که با استفاده از حقانیت ادعایی پدران شان سهم خود را می خواستند ، بازاریان بزرگ و سنتی ،
دو - دیوانسالاران قدیمی که شامل خود روحانیون و فرزندان شان که از پیش از انقلاب با رژیم سابق همکاری داشته و جایگاهی کسب کرده بودند ، بهاییان ، متخصصان و روسای متخصص ادارات در زمینه هایی که نیازمند تخصص و مهارت بود ، مدیران قسمت ها و نیروهای متخصص فنی و ماهر ، مهندسان ، پزشکان ، جراحان ، دانشگاهیان و ...
این دو گروه بر سر کسب و یا حفظ قدرت و بدست گردن چرخه مصارف بودجه و جهت دادن به مسیر خرج آن و تسلط بر مدیریت ادارات و سازمان ها و شرکت های دولتی با یکدیگر رقابت داشتند .
نهایتا آن گروهی که می توانست تعداد بیشتری نیروی مسلح جمع آوری کند ، گروهی که می توانست تعداد بیشتری را برای کشتن و یا کشته شدن بسیج کند ، این میان گوی سبقت را برد و دیگران را مطیع خود ساخت یا از زمین بازی اخراج کرد .
اما گذشته از این که دست به دست شدن حکومت و قدرت در کشور ما هنوز همان گونه صورت می گیرد که هزاران سال پیش ، یعنی بشر غیر متمدن نیز با همین شیوه با مسئله قدرت و حکومت روبرو می شده است :
سازوکار این روش چگونه است و یا در هزاره های گذشته تا کنون چگونه بوده است ؟
اقشار مسلط و سلطه جوی جوامع در مورد موضوع بحث ما بازاریان و زمین داران و زمین خواران بزرگ ، دیوان سالاران و امرای سپاه و سپاهیان مقتدر در کشور ما با تغذیه و جهت دهی به سیستم تبلیغاتی خاصی (در دوران معاصر : حوزه علمیه و نهاد مذهبی ) که :
نیروی کار (و کارزار) تربیت کند :
نیروی کاری که در ازای جانفشانی توقعی نداشته باشد :
از کار افتادگی نخواهد ، پست و مقام و ریاست نخواهد ، دخالتی در اینکه هدف جنگ چیست و برای چه بایستی بجنگیم و چرا بایستی آن را تمام کنیم نکند .
برای این منظور این سیستم تبلیغاتی که در ضمن نقش داور ، وکیل ، امانتدار ، حقوقدان را نیز بازی می کند از سیستم ایثار و از خودگذشتگی به این منظور بهره برداری می کند :
لم تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون ( آزادگی را نخواهید دریافت مگر از آنچه بدان علاقه دارید انفاق کنید ) .
البته این فرهنگ متعلق به کسی است که از میان مردمی برهنه بدون تن پوش و گرسنه ، قصد دارد گروه های پارتیزانی برای حمله به قافله های طوایف رقیب تربیت کند یا اصلا فرض کنیم با استفاده از این ها می خواهد دنیا را تصرف کند ، طومار امپراتوری ها را با مردمی گرسنه در هم بپیچد .
و البته از هر طرف که به موضوع نگاه کنیم هیچ ربطی به کشوری در حوزه خلیج فارس که بازار مصرف بسیار بزرگی است ندارد ، مثل این می ماند که روزه برای اهل بهشت و حوریان بهشتی تجویز شود ! .
و وقتی این سربازان بی جیره و مواجب اعتراض می کنند که مگر کشور ندار است مگر بر دریایی از ذخایر عظیم نفت و گاز واقع نشده است آن گاه موضوع نسل های آینده را ، اینکه در مصرف منابع بایستی صرفه جویی کنیم تا برای نسل های آینده باقی بماند را پیش می کشند .
حال آنکه موضوع اصلی نیاز بانیان جنگ به فشار گسترده و پر تعداد جنگاوران برای تصاحب کرسی های قدرت توسط ایشان بود که با توجه به ناتوانی ، نابلدی و ناکارآمدی و فقدان تخصص ایشان کار بس دشوار و خلاق قاعده ای بود .
اما با لولو سر خرمن و مترسک کردن این دلاوران روبروی سایر رقبا و بازداشتن سایر مردمان از مطالبه حق و سهم خویش بدان نایل شدند .
البته هنوز هم این رویه برقرار است
...
اقشار ایثار چیست ؟
ایثارگر کیست ؟
فرهنگ لغت عمید
ایثار = (اسم مصدر) [عربی] ، ['isār]۱. بذل کردن.
۲. دیگری را بر خود برتری دادن و سود او را بر سود خود مقدم داشتن.
۳. قوت لازم و مایحتاج خود را به دیگری بخشیدن.
لغت نامه دهخدا
ایثار. (ع مص ) ائثار، برگزیدن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24) (تاج المصادر بیهقی ). غرض دیگران را بر غرض خویش مقدم داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برگزیدن یعنی منفعت غیر را بر مصلحت خود مقدم داشتن و این کمال درجه ٔ سخاوت است . (غیاث اللغات )(آنندراج ). دیگری را در رساندن بمنفعت و دفع مضرت بر خود مقدم داشتن و آن نهایت برادری است . (تعریفات جرجانی ). عطا کردن . عیش کردن . در پارسی برگزیدگی . ترجیح بخشش . عطا. افشاندگیبنابراین ایثارگر کسی است که تقاضای خود را به تعویق می اندازد تا دیگران تقاضای خود را برآورده سازند .
طبعا بایستی عرضه ناکافی باشد ، یعنی اگر عرضه به اندازه کافی باشد ، به تعویق انداختن تقاضا لطفی نخواهد داشت ! .
خوب بایستی ببینیم چه کسانی دنبال چنین ویژگی هایی می گردند ؟
استعمار گران به دنبال مردمانی می گشتند که نمی توانستند سرزمین خود را آباد کرده و از منابع طبیعی موجود به خوبی بهره برداری کنند و دیگر :
استحمار گران ...
استثمار گران ...
...
سابقه ایثار گری در کشورمان :
در اوایل انقلاب دو غول ، دو ابرقدرت در درون مرزهای جغرافیایی ایران برای تصاحب قدرت و استیلا بر دیوانسالاری عریض و طویل و دست و پاگیر با یکدیگر رقابت می کردند .
یک - روحانیت ، فرزندان روحانیون که با استفاده از حقانیت ادعایی پدران شان سهم خود را می خواستند ، بازاریان بزرگ و سنتی ،
دو - دیوانسالاران قدیمی که شامل خود روحانیون و فرزندان شان که از پیش از انقلاب با رژیم سابق همکاری داشته و جایگاهی کسب کرده بودند ، بهاییان ، متخصصان و روسای متخصص ادارات در زمینه هایی که نیازمند تخصص و مهارت بود ، مدیران قسمت ها و نیروهای متخصص فنی و ماهر ، مهندسان ، پزشکان ، جراحان ، دانشگاهیان و ...
این دو گروه بر سر کسب و یا حفظ قدرت و بدست گردن چرخه مصارف بودجه و جهت دادن به مسیر خرج آن و تسلط بر مدیریت ادارات و سازمان ها و شرکت های دولتی با یکدیگر رقابت داشتند .
نهایتا آن گروهی که می توانست تعداد بیشتری نیروی مسلح جمع آوری کند ، گروهی که می توانست تعداد بیشتری را برای کشتن و یا کشته شدن بسیج کند ، این میان گوی سبقت را برد و دیگران را مطیع خود ساخت یا از زمین بازی اخراج کرد .
اما گذشته از این که دست به دست شدن حکومت و قدرت در کشور ما هنوز همان گونه صورت می گیرد که هزاران سال پیش ، یعنی بشر غیر متمدن نیز با همین شیوه با مسئله قدرت و حکومت روبرو می شده است :
سازوکار این روش چگونه است و یا در هزاره های گذشته تا کنون چگونه بوده است ؟
اقشار مسلط و سلطه جوی جوامع در مورد موضوع بحث ما بازاریان و زمین داران و زمین خواران بزرگ ، دیوان سالاران و امرای سپاه و سپاهیان مقتدر در کشور ما با تغذیه و جهت دهی به سیستم تبلیغاتی خاصی (در دوران معاصر : حوزه علمیه و نهاد مذهبی ) که :
نیروی کار (و کارزار) تربیت کند :
نیروی کاری که در ازای جانفشانی توقعی نداشته باشد :
از کار افتادگی نخواهد ، پست و مقام و ریاست نخواهد ، دخالتی در اینکه هدف جنگ چیست و برای چه بایستی بجنگیم و چرا بایستی آن را تمام کنیم نکند .
برای این منظور این سیستم تبلیغاتی که در ضمن نقش داور ، وکیل ، امانتدار ، حقوقدان را نیز بازی می کند از سیستم ایثار و از خودگذشتگی به این منظور بهره برداری می کند :
لم تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون ( آزادگی را نخواهید دریافت مگر از آنچه بدان علاقه دارید انفاق کنید ) .
البته این فرهنگ متعلق به کسی است که از میان مردمی برهنه بدون تن پوش و گرسنه ، قصد دارد گروه های پارتیزانی برای حمله به قافله های طوایف رقیب تربیت کند یا اصلا فرض کنیم با استفاده از این ها می خواهد دنیا را تصرف کند ، طومار امپراتوری ها را با مردمی گرسنه در هم بپیچد .
و البته از هر طرف که به موضوع نگاه کنیم هیچ ربطی به کشوری در حوزه خلیج فارس که بازار مصرف بسیار بزرگی است ندارد ، مثل این می ماند که روزه برای اهل بهشت و حوریان بهشتی تجویز شود ! .
و وقتی این سربازان بی جیره و مواجب اعتراض می کنند که مگر کشور ندار است مگر بر دریایی از ذخایر عظیم نفت و گاز واقع نشده است آن گاه موضوع نسل های آینده را ، اینکه در مصرف منابع بایستی صرفه جویی کنیم تا برای نسل های آینده باقی بماند را پیش می کشند .
حال آنکه موضوع اصلی نیاز بانیان جنگ به فشار گسترده و پر تعداد جنگاوران برای تصاحب کرسی های قدرت توسط ایشان بود که با توجه به ناتوانی ، نابلدی و ناکارآمدی و فقدان تخصص ایشان کار بس دشوار و خلاق قاعده ای بود .
اما با لولو سر خرمن و مترسک کردن این دلاوران روبروی سایر رقبا و بازداشتن سایر مردمان از مطالبه حق و سهم خویش بدان نایل شدند .
البته هنوز هم این رویه برقرار است
...
همان گونه که با نوری زاد در میان گذاشتم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر