۱۳۹۴ فروردین ۱۳, پنجشنبه

فراموشی تا قیامت !

حال به تحلیل بند بند مقاله می پردازیم :
"ساختار ذهنی این جامعه، چنان است که در وضع مساعد از طریق تهدید، غلو و غوغا کار خود را پیش می‌برد و چون اوضاع خراب و خطرناک شود، باز هم به واسطه غلو و غوغا چرب‌زبانی می‌کند تا بلکه امور خود را بدین طریق پیش براند؛ این جامعه، غالی‌ است: به قیل و قال بیش از عمل‌گری گرایش دارد و از این رو، مسلمانان دیگر این جامعه شیعی را در رده غلات دسته‌بندی کرده‌اند چرا که علاقه شگفتی به برداشتن سنگ  بزرگ دارد."
جالب این که دست بر قضا غلو و گزافه گویی در شعر حافظ به اوج خود می رسد :
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است ( یک قطره شبنم = صد دریای آتشین )
که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را  : ( نظم و ترتیب و مدار فلکی خوشه پروین را فلک بایستی بر اساس نظم حافظ بچیند ، از بس که منظم است غزل حافظ )
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را  : ( سمرقند و بخارا = خال معشوقه حافظ )
قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می کنند ( قدسیان کارشان از بر کردن شعرهای حافظ است .

رد پای گزافه گویی را در تمام عرصه ها و در تمام متون مان می توانیم ببینیم :
.....
.... مثال از ...
.... مثال از سیاست
گزافه گویی و انفعال لازم و ملزوم یکدیگرند .
 ....
...

هیچ نظری موجود نیست: