۱۳۹۴ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

چرا جامعه مدنی نداریم ؟

لازمه برقراری جامعه مدنی این است که :
یکایک افراد ملت خود را مستقل از دولت  ( مستقل و جدای از قدرت ) به حساب بیاورند . 
یعنی فرد خودش را یک انسان مستقل ، یک شهروند محق ، صاحب حق ، بشناسد و به طور مسالمت آمیز ( البته ترجیح این است ) از حق اش در برابر قدرت مسلط ، قدرت سلطه یافته ، دفاع کند .
حال آن که اکنون  بیشتر اعضای جامعه ما  تمایل دارند جزئی از دولت (حاکمیت) باشند .
ترجیح دادن شغل دولتی به خصوصی کاملا روشن است .
مردم ما این گونه احساس امنیت بیشتری می کنند .
چرا در برابر حکومت نمی خواهیم استقلال داشته باشیم ، نمی خواهیم به عنوان یک شخص ، به عنوان یک فرد در برابر دولت از حقوق خود دفاع کنیم . 

چنانچه زیر چتر قدرت رفتن در انظار عمومی شرمساری داشته باشد ممکن است ، دستِ بالا ، تظاهر به وسط بودن ، میانه بودن همان حالتی که به وسط بازی یا اصلاح طلبی (از نوع حکومتی یا غیر حکومتی ) معروف است دست بزنیم  .
...
بایستی این را در فرهنگ مان در تاریخ و متون مان  پیدا کنیم ؟! .

...  از سعدی :
غزل 437 دیوان اشعار :
ما خود نمی‌رویم دوان در قفای کس         آن می‌برد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند     چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم
 حکایت از باب چهارم بوستان
چو خود را به چشم حقارت بدید      صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار             که شد نامور لؤلؤ شاهوار
بلندی از آن یافت کو پست شد          در نیستی کوفت تا هست شد



هیچ نظری موجود نیست: