برخی می گویند این همه انتقاد و خرده گیری در ادبیات (مشهور به) عرفانی ما وجود دارد .
مثلا حافظ برای زاهدان ریایی شمشیر را از رو بسته است ! .
یا سعدی ....
یا دیگری ...
تفاوت بین "فرافکنی" با "انتقاد" چیست ؟
در این دوران نیز آن چه از دور به نظر گفتگوی انتقادی می رسد ! ، را مشاهده می کنیم :
سنی شیعه را می کوبد ، شیعه سنی را ( حتی بیش از این ها یکدیگر را تکفیر می کنند ، یکدیگر را ترور می کنند با عملیات شهادت طلبانه ! ) .
دزد قاچاقچی را سرزنش می کند و قاچاقچی دزد را .
(باصطلاح) روشنفکر دینی چهره متحجر دینی را تخریب می کند و متحجر روشنفکر را تکفیر می کند .
یک روحانی معتقد است سایر روحانیان بجز او اسلام را نفهمیده اند و سایر روحانیان نیز هر یک نزد خود این گمان را دارند .
...
تخریب ، پنجه در روی یکدیگر کشیدن ، جدال ، دیگر کشی ، ترور ، تکفیر ، اعدام کردن یکدیگر ، یکدیگر را مفسد فی الارض فتوا دادن ، لجن مال کردن همدیگر ، ترور شخصیت ، همدیگر را ساده لوح دانستن ، و مانند این رفتارها ...
همواره در جامعه ما وجود داشته و شاید چندی دیگر نیز بپاید .
در این مقاله بسیار بهتر و علمی تر این الگو تشریح گردیده است :
بدینترتیب، زمینههای بیگانههراسی و در نتیجه برونپردازی در گفتمان سیاسی/فرهنگی، در گذر حدود یکصد سال در تاریخ معاصر ایران شکل گرفت. اما مختصات اصلی این گفتمان برونپرداز چیست؟ شاید مهمتر از همه، این گفتمان بر گونهای از رویکرد به سیاست/فرهنگ استوار است که «پیشداوری معرفتشناختی» (epistemological bias) خصمانهای به سمت «خارج» دارد. مطابق این رویکرد، اگر نه همیشه، که صدی نود این «دیگران» هستند که نادرست و ناپاکاند، ما را «آلوده» میکنند، و برای ما دردسر درست میکنند؛ و «ما» خودمان در مجموع خوب و پاک درستکار هستیم، و اگر به حال خود گذاشته شویم تا به «اصل» و «ریشه»مان بازگردیم، کارمان بهسامان است. روانشناسیای که چنین رویکرد پرونپردازانهای به بارمیآورد، روانشناسیِ همیشه «طلبکارانه» و در عین حال «عزادارانه» است: جامعهای که دچار این عارضه روانی است، همیشه نالان است از اینکه «دیگران» به «ما» ظلم کردهاند، ما را گمراه کردهاند، و حق ما را خوردهاند. این جامعه، حتی بیعملی و بدعملی خود را هم به پای دیگران مینویسد. نتیجه این میشود که گفتمان برونپرداز عموما «پارانوید» است. این پارانویا در ایران در درجه اول حاصل سرخوردگی سیاسی/اجتماعی در سطح ملی و بینالمللی در طی یکی دو قرن اخیر و سپس از رسوبات رومانتیسیسم ضدامپریالیستی جهان سومی است که امروز به شیوهای عموما ناخودآگاه در ذهن ایرانیان نهادینه شده؛ و عمدتا خود را در قالب ادعاهای «اصالتگرایانه» با دستاویز قرار دادن «دستاوردهای تاریخی ایران» یا ادعاهایی شبیه به آن بروز میدهد. - See more at: http://isdmovement.com/2013/12/121013.Reza-Parchuzadeh-The-projection-discourse.htm#sthash.RdvvRq91.dpuf
مثلا حافظ برای زاهدان ریایی شمشیر را از رو بسته است ! .
یا سعدی ....
یا دیگری ...
تفاوت بین "فرافکنی" با "انتقاد" چیست ؟
در این دوران نیز آن چه از دور به نظر گفتگوی انتقادی می رسد ! ، را مشاهده می کنیم :
سنی شیعه را می کوبد ، شیعه سنی را ( حتی بیش از این ها یکدیگر را تکفیر می کنند ، یکدیگر را ترور می کنند با عملیات شهادت طلبانه ! ) .
دزد قاچاقچی را سرزنش می کند و قاچاقچی دزد را .
(باصطلاح) روشنفکر دینی چهره متحجر دینی را تخریب می کند و متحجر روشنفکر را تکفیر می کند .
یک روحانی معتقد است سایر روحانیان بجز او اسلام را نفهمیده اند و سایر روحانیان نیز هر یک نزد خود این گمان را دارند .
...
تخریب ، پنجه در روی یکدیگر کشیدن ، جدال ، دیگر کشی ، ترور ، تکفیر ، اعدام کردن یکدیگر ، یکدیگر را مفسد فی الارض فتوا دادن ، لجن مال کردن همدیگر ، ترور شخصیت ، همدیگر را ساده لوح دانستن ، و مانند این رفتارها ...
همواره در جامعه ما وجود داشته و شاید چندی دیگر نیز بپاید .
در این مقاله بسیار بهتر و علمی تر این الگو تشریح گردیده است :
بدینترتیب، زمینههای بیگانههراسی و در نتیجه برونپردازی در گفتمان سیاسی/فرهنگی، در گذر حدود یکصد سال در تاریخ معاصر ایران شکل گرفت. اما مختصات اصلی این گفتمان برونپرداز چیست؟ شاید مهمتر از همه، این گفتمان بر گونهای از رویکرد به سیاست/فرهنگ استوار است که «پیشداوری معرفتشناختی» (epistemological bias) خصمانهای به سمت «خارج» دارد. مطابق این رویکرد، اگر نه همیشه، که صدی نود این «دیگران» هستند که نادرست و ناپاکاند، ما را «آلوده» میکنند، و برای ما دردسر درست میکنند؛ و «ما» خودمان در مجموع خوب و پاک درستکار هستیم، و اگر به حال خود گذاشته شویم تا به «اصل» و «ریشه»مان بازگردیم، کارمان بهسامان است. روانشناسیای که چنین رویکرد پرونپردازانهای به بارمیآورد، روانشناسیِ همیشه «طلبکارانه» و در عین حال «عزادارانه» است: جامعهای که دچار این عارضه روانی است، همیشه نالان است از اینکه «دیگران» به «ما» ظلم کردهاند، ما را گمراه کردهاند، و حق ما را خوردهاند. این جامعه، حتی بیعملی و بدعملی خود را هم به پای دیگران مینویسد. نتیجه این میشود که گفتمان برونپرداز عموما «پارانوید» است. این پارانویا در ایران در درجه اول حاصل سرخوردگی سیاسی/اجتماعی در سطح ملی و بینالمللی در طی یکی دو قرن اخیر و سپس از رسوبات رومانتیسیسم ضدامپریالیستی جهان سومی است که امروز به شیوهای عموما ناخودآگاه در ذهن ایرانیان نهادینه شده؛ و عمدتا خود را در قالب ادعاهای «اصالتگرایانه» با دستاویز قرار دادن «دستاوردهای تاریخی ایران» یا ادعاهایی شبیه به آن بروز میدهد. - See more at: http://isdmovement.com/2013/12/121013.Reza-Parchuzadeh-The-projection-discourse.htm#sthash.RdvvRq91.dpuf
بدینترتیب،
زمینههای بیگانههراسی و در نتیجه برونپردازی در گفتمان سیاسی/فرهنگی، در گذر
حدود یکصد سال در تاریخ معاصر ایران شکل گرفت. اما مختصات اصلی این گفتمان
برونپرداز چیست؟ شاید مهمتر از همه، این گفتمان بر گونهای از رویکرد به
سیاست/فرهنگ استوار است که «پیشداوری معرفتشناختی» (epistemological
bias)
خصمانهای به سمت «خارج» دارد. مطابق این رویکرد، اگر نه همیشه، که صدی نود این
«دیگران» هستند که نادرست و ناپاکاند، ما را «آلوده» میکنند، و برای ما دردسر
درست میکنند؛ و «ما» خودمان در مجموع خوب و پاک درستکار هستیم، و اگر به حال خود
گذاشته شویم تا به «اصل» و «ریشه»مان بازگردیم، کارمان بهسامان است. روانشناسیای
که چنین رویکرد پرونپردازانهای به بارمیآورد، روانشناسیِ همیشه «طلبکارانه» و در
عین حال «عزادارانه» است: جامعهای که دچار این عارضه روانی است، همیشه نالان است
از اینکه «دیگران» به «ما» ظلم کردهاند، ما را گمراه کردهاند، و حق ما را
خوردهاند. این جامعه، حتی بیعملی و بدعملی خود را هم به پای دیگران مینویسد.
نتیجه این میشود که گفتمان برونپرداز عموما «پارانوید» است. این پارانویا در
ایران در درجه اول حاصل سرخوردگی سیاسی/اجتماعی در سطح ملی و بینالمللی در طی یکی
دو قرن اخیر و سپس از رسوبات رومانتیسیسم ضدامپریالیستی جهان سومی است که امروز به
شیوهای عموما ناخودآگاه در ذهن ایرانیان نهادینه شده؛ و عمدتا خود را در قالب
ادعاهای «اصالتگرایانه» با دستاویز قرار دادن «دستاوردهای تاریخی ایران» یا
ادعاهایی شبیه به آن بروز میدهد. - See more at: http://isdmovement.com/2013/12/121013.Reza-Parchuzadeh-The-projection-discourse.htm#sthash.RdvvRq91.dpuf
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر