با دوستی که بدرستی مسائل اجتماعی را بازگو نموده بود ، گفتم :
کاملا درست می فرمایید
نمی دانم برای این که در مورد این مسائل گفتگو را آغاز کنیم چه باید کرد ؟
متاسفانه ما از این حد که طرح مسئله را تشویق و تمجید کنیم ، گامی پیش تر برنمی داریم .
حال آن که برای حل یک معضل اجتماعی ، مردم آن جامعه بایستی با یکدیگر در مورد آن گفتگو کنند .
دلیل چیرگی "نقالان" و "پرده گردانان" بر مردم ما تا حدودی این است که آن ها (دست کم در صحنه های آیینی ) مردم را درگیر گفتمان خویش نموده و به کنش واداشته اند .
و این 37 ساله محصول این مدیریت بر "جمع شدن" ها و "گِرد هم آیی" های انسانی را دارند دِرو می کنند .
مشکل ، شاید این جا باشد که ما از این حد ( تمجید و تحسین طرح مسئله نسبت به کسی که درد را بازگو نموده است ) گامی پیش تر نمی نهیم .
سیاستمداری به درستی می گفت : "هر کس سازماندهی کند در آینده قدرت را در دست خواهد داشت" .
آخوندها ، مداحان و هیئتی ها کاری به جز سازماندهی مردم در آیین های خاص و مواقع خاص مانند مراسم : ختم ، هفته و سوم ، عزاداری ، کلاس های قرآن و حدیث و اخلاق ، دسته جات سینه زنی و آمد و شد مردم و عزاداران ، مجالس منعقد شده در مساجد ، تکیه و حسینیه ها ، انجام نداده اند .
آن ها تنها از این موقعیت و مزیت که در زمینه دیگری و برای هدف دیگری به دست آورده اند در سیاست بهره برداری نمودند .
همین که گروهی ، فرقه ای ، جمعیتی بتوانند جلساتی را برگزار کنند و در آن جلسات مسائلی که مهم می شمارند را طرح نموده و حساسیت مردم را نسبت به آن برانگیزند ، خواهند توانست آن مردم ( تلقین پذیر و تاثیر پذیر ) را به سمت اهداف و منافع خود به حرکت درآورند .
مفهوم "مهندسی" که با افتخار بر زبان می آورند همین است :
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر