در ادامه آسیب شناسی طرز تفکر اجتماعی مان بدان جا رسیدیم که "جابجا گرفتن" ها که در واقع نوعی عدم درک تناقض می باشد و از مولوی تا نیکلسون و آرامش دوستدار و دیگران بدان پرداخته اند , نمود ناپختگی و ناکارآمدی و عادت به ساده اندیشی ملت ما و شاید بیشتر مردم مشرق زمین می باشد .
یکی دیگر از انواع جابجا گرفتن ها عدم درک تفاوت بین "نقل قول" با "دستور مستقیم" و (لازم الاتباع) شخصیت مقدس می باشد .
جابجا گرفتن : "می گویند او گفته" با "او چنین گفته است" ! :
از آن جایی که بخودی خود مردمان در گذشت زمان برای فراموش کردن حاکم و جباری که بر آن ها سلطه داشته است , شخصیت های خیالی می سازند و همه خوبی ها و آن چه در رویاهای شان می پرورانند را به او نسبت می دهند و به تدریج این شخصیت تقدیس شده و سرپیچی از دستورات او تنبیه اجتماعی را به همراه دارد , ساختتار و سازمانی ایجاد شده برای نسبت دادن آن چه قشر سلطه جو در سر دارد به شخصیت های مقدس و واقعی یا خیالی که در گذشته زندگی می کرده اند .
و اما اختلالی که در ذهن مردمان وجود دارد این است که در عین باور داشتن به این شخصیت ها متوجه تغییراتی که دست اندرکاران در گفتار و معانی می دهند نمی شوند و نقل قول را مساوی صدور کلام از جانب همان شخصیت خدا گونه می پندارند .
در این زمینه در کشور ما کار تا آن جا پیش رفته است که این مکانیسم را حتی نام "علم" بر آن نهاده اند :
علم رجال , علم درایه , علم حدیث , ....
بر پایه این "او گفته است" ها : توزیع ثروت عمومی , تنظیم روابط بین افراد در جامعه , و حتی دست آویزی (محملی) برای سلب حق حیات از دیگر اندیشان را برساخته اند ! ؟ .
حال آن که امروزه روابط اجتماعی , دیگر , بر این پایه و بدین گونه نمی تواند تداوم داشته باشد و گسست اجتماعی در پی خواهد داشت .
به طور مثال تصور کنید برای اختلاف بین خودتان با دیگری به دادگاه مراجعه نموده اید .
قاضی یا بازپرس هیچ گاه این گونه "او گفته است" ها را از شما به عنوان دلیل و مدرک نخواهند پذیرفت .
چرا ؟
چون زندگی اجتماعی آن قدر پیچیده و گسترده و تغییرپذیر شده است که تا مکانیسم تغییر و تفسیر مفاهیم که متاسفانه نام "علم" نیز بر خود نهاده است بخواهد خود آگاه یا ناخودآگاهانه عمل کرده و مفهوم یکی از این "گفته" ها را به نیاز و واقعیت عینی روزمره نزدیک سازد و کلید حل مسئله را از دل آن بیرون بیاورد , زمان سپری شده و فرصت ها از دست رفته اند .
....
یکی دیگر از انواع جابجا گرفتن ها عدم درک تفاوت بین "نقل قول" با "دستور مستقیم" و (لازم الاتباع) شخصیت مقدس می باشد .
جابجا گرفتن : "می گویند او گفته" با "او چنین گفته است" ! :
از آن جایی که بخودی خود مردمان در گذشت زمان برای فراموش کردن حاکم و جباری که بر آن ها سلطه داشته است , شخصیت های خیالی می سازند و همه خوبی ها و آن چه در رویاهای شان می پرورانند را به او نسبت می دهند و به تدریج این شخصیت تقدیس شده و سرپیچی از دستورات او تنبیه اجتماعی را به همراه دارد , ساختتار و سازمانی ایجاد شده برای نسبت دادن آن چه قشر سلطه جو در سر دارد به شخصیت های مقدس و واقعی یا خیالی که در گذشته زندگی می کرده اند .
و اما اختلالی که در ذهن مردمان وجود دارد این است که در عین باور داشتن به این شخصیت ها متوجه تغییراتی که دست اندرکاران در گفتار و معانی می دهند نمی شوند و نقل قول را مساوی صدور کلام از جانب همان شخصیت خدا گونه می پندارند .
در این زمینه در کشور ما کار تا آن جا پیش رفته است که این مکانیسم را حتی نام "علم" بر آن نهاده اند :
علم رجال , علم درایه , علم حدیث , ....
بر پایه این "او گفته است" ها : توزیع ثروت عمومی , تنظیم روابط بین افراد در جامعه , و حتی دست آویزی (محملی) برای سلب حق حیات از دیگر اندیشان را برساخته اند ! ؟ .
حال آن که امروزه روابط اجتماعی , دیگر , بر این پایه و بدین گونه نمی تواند تداوم داشته باشد و گسست اجتماعی در پی خواهد داشت .
به طور مثال تصور کنید برای اختلاف بین خودتان با دیگری به دادگاه مراجعه نموده اید .
قاضی یا بازپرس هیچ گاه این گونه "او گفته است" ها را از شما به عنوان دلیل و مدرک نخواهند پذیرفت .
چرا ؟
چون زندگی اجتماعی آن قدر پیچیده و گسترده و تغییرپذیر شده است که تا مکانیسم تغییر و تفسیر مفاهیم که متاسفانه نام "علم" نیز بر خود نهاده است بخواهد خود آگاه یا ناخودآگاهانه عمل کرده و مفهوم یکی از این "گفته" ها را به نیاز و واقعیت عینی روزمره نزدیک سازد و کلید حل مسئله را از دل آن بیرون بیاورد , زمان سپری شده و فرصت ها از دست رفته اند .
....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر